خب بیا یه کم درباره این حرف بزنیم که وقتی یه نوجوان مشکلات روحی مثل افسردگی یا اضطراب داره، چقدر نظر خودش با نظر پدر و مادرش (یا هرکسی که مراقبشه) درباره اینکه چقدر حالش بد یا خوبه فرق داره. جالبه که بدونی معمولاً این دوتا نظر با هم یکی نیست!
یه تیم تحقیقاتی اومده بودن یه بررسی اساسی انجام دادن. اینا 763 تا زوج نوجوان و مراقبشون رو که توی یه برنامه intensiv آنلاین درمانی بودن، بررسی کردن. مثلاً از بچهها پرسیدن خودت فکر میکنی چقدر افسرده یا مضطربی و همین سوال رو از خانوادهشون هم پرسیدن.
حالا دقیقتر بخوای بدونی، تو این تحقیق چندتا عامل رو هم مد نظر داشتن مثل سن نوجوان، هویت جنسیتیش (یعنی اینکه پسر، دختر یا غیر دودویی باشه)، نژادش، اینکه آیا عصبیشون یه جور خاصه یا نه (که بهش میگن neurodivergence یعنی کسایی که مغزشون یه جور متفاوت کار میکنه، مثلاً اوتیسم یا اختلال بیشفعالی دارن)، خود حال روحی والدین و همینطور اینکه چقدر خانواده با هم خوب کنار میان.
نتیجه چی شد؟ خب، خیلی خلاصه بخوام بگم، میزان توافق بین بچه و مراقبش درباره شدت علائم کلی هم کم تا متوسط بود (در حد 0.215 از یه شاخص به اسم CCC که نشون میده چقدر دوتا آدم همنظرن). یعنی خیلی وقتا هرکسی یه جور فکر میکرد!
از همه جالبتر، بچههایی که خودشون رو غیر دودویی (non-binary) معرفی میکردن، بیشترین اختلاف نظر رو با والدین داشتن و معمولاً خودشون فکر میکردن حالشون بدتر از اون چیزیه که والدینشون میبینن.
یه نکته بامزه هم پیدا کردن: خانوادههایی که حال و هوای کل خانواده بهتر و سالمتر بود، توی مسائل افسردگی کمتر دچار «اختلاف جهتدار» بودن. منظور از اختلاف جهتدار اینه که مثلاً یکی همیشه حال رو بهتر یا بدتر از اون یکی میبینه! اما درباره اضطراب، این رابطه چندان برقرار نبود.
حالا یه نکته مهم برای درمان: جالب بود دو تا مورد پیدا کردن.
- وقتی والدین وضع روحی بچهها رو بدتر از اون چیزی که بچهها خودشون میگفتن میدیدن، این بچهها تو درمان بیشتر پیشرفت میکردن. یعنی هرچی مامان بابا سرسختتر قبول داشتن حال فرزندشون خرابه، بچه طی درمان بیشتر حالش خوب میشد!
- اما اینکه چقدر بچه و والدین با هم همنظر بودن، تأثیر مهمی روی به پایان رسوندن دوره درمان نداشت.
پس چی میشه برداشت کرد؟ خب خلاصهاش اینکه خیلی وقتا این اختلاف دیدگاهها رایجه، مخصوصاً تو خانوادههایی که کمی از هم دور یا سرد هستن، یا بچههایی که هویت جنسیتی متفاوت دارن. اما مهم اینه که اگر تو فرآیند درمان نظر والدین رو هم وارد کنیم، احتمال اینکه نوجوان پیشرفت کنه بیشتر میشه، مخصوصاً تو درمانهای آنلاین و فشرده.
تحقیق پیشنهاد کرده بررسی کنن که اصلاً این حضور فعال والدین تو روند درمان و توجه به حرفاشون دقیقاً چطوری باعث بهتر شدن حال بچهها میشه؛ یعنی مثلاً آیا چون بیشتر حمایت میکنن یا اینکه بهتر متوجه مشکلات میشن؟ اینا چیزاییه که هنوز باید روش کار شه.
در کل، اگه فکر میکنی فقط بچهها با والدینشون سر لباس و درس و نتایج امتحان اختلاف دارن، بدون سر موضوع حال روحیشونم خیلی وقتا حسابی اختلاف دارن! اما مهمه که هر دو طرف، حرفای هم رو جدی بگیرن تا درمان نتیجه بده.
منبع: +