امنیت خیابون‌ها از نگاه بچه‌ها: داستان عکس گرفتن، هوش مصنوعی و تفاوت دید ما بزرگترا با بچه‌ها!

خب بچه‌ها، امروز می‌خوام در مورد یه تحقیق خیلی باحال و جدی براتون بگم که اومدن نگاه کردن ببینن اصلاً ما چطور خیابونامونو امن می‌بینیم، مخصوصاً خود بچه‌ها! یعنی همیشه می‌گفتیم فلان خیابون خوبه یا بده، ولی هیچکس از خود بچه‌ها نپرسیده بود واقعاً حسشون نسبت به امنیت محیط چیه! تازه اومدن با یه روش جالب به اسم «Photovoice» یعنی «صدای عکس»، کاری کردن که بچه‌ها واقعاً به زبون خودشون نشون بدن کجا رو امن می‌دونن، کجا رو نه. منظور از Photovoice اینه که آدما (اینجا بچه‌ها و بزرگترا) خودشون با عکس گرفتن، تجربه‌ها و حس هاشون رو انتقال بدن.

از طرفی اومدن از یه تکنولوژی خفن دیگه به اسم «یادگیری عمیق» یا Deep Learning استفاده کردن. یادگیری عمیق یعنی یه جور هوش مصنوعی که میتونه مثل مغز آدم کلی چیز رو تشخیص بده یا پیش‌بینی کنه، مثلا تفاوت بین عکس‌های مختلف خیابون‌ها رو. با این کار، تونستن با تعداد زیادی عکس و نگاه همزمان آدم‌بزرگا و بچه‌ها رو بررسی کنن و ببینن چه فرقی بینشون هست.

یه مدل دیگه به اسم Random Forest هم داشتن؛ این یه نوع الگوریتم توی علم داده‌س که با ساخت یه عالمه تصمیم‌گیری کوچیک، نهایتا میگه کدوم عامل‌ها بیشتر تاثیر دارن. با این مدل، دقیق‌تر فهمیدن کدوم ویژگی‌های خیابون برای بچه‌ها یا بزرگترا مهم‌تره.

نتیجه تحقیق خیلی جالب بود: بچه‌ها معمولاً خیابون و محیط اطرافشون رو نسبت به بزرگترا کم‌تر امن حس می‌کنن. یعنی وقتی یه بزرگسال و یه بچه کنار هم وایسن تو یه کوچه یا خیابون، احتمال داره بچه احساس ناامنی بیشتری کنه. علاوه بر این فهمیدن تفاوت‌های زیادی تو اینکه اصلاً چی براشون مهمه، چیا توجهشونو جلب می‌کنه و چه چیزایی باعث میشه حس مثبت یا منفی نسبت به فضا داشته باشن وجود داره.

مثلا برای بچه‌ها وجود گیاه و درخت و سبزیجات (اصلاً طبیعت به طور کلی)، یا کنار آب بودن (رودخونه، حوضچه و اینا) و پیاده‌رو صاف و درست حسابی، باعث می‌شه حس امنیت بالاتری داشته باشن. از اون طرف، هرچی ماشین و وسیله نقلیه موتوری تو محیط بیشتر باشه یا سازه‌های پیچیده و عجیب‌غریب (مثلاً پل یا ساختمون‌های نه چندان دوست‌داشتنی)، حس ناامنی به بچه‌ها می‌ده.

یه نقطه جالب دیگه هم این بود که نگاه بچه‌ها به امنیت، مثلاً احساسشون نسبت به یه جا، خیلی یکنواخت‌تر و ثابت‌تره. یعنی زیاد بالا و پایین نمی‌شه. اما بزرگترا، مدل ذهنی‌شون نسبت به محیط شهری خیلی پیچیده‌تر و متغیره.

درکل حرف اصلی این تحقیق این بود که اگه می‌خوایم شهرها و خیابونای واقعاً “دوست بچه‌ها” داشته باشیم، باید هم خود بچه‌ها رو تو قضاوت دخیل کنیم و هم نیازها و حس‌های خاصشون رو جدی بگیریم. یعنی دیگه فقط با نگاه خودمون (که بزرگ شدیم و همه چی رو یه جور دیگه می‌بینیم) نمی‌تونیم برای همه نسل‌ها تصمیم بگیریم! خلاصه، بهتره وقتی شهر می‌سازیم، از دید همه سن‌وسال‌ها، مخصوصا بچه‌ها، نگاه کنیم تا محیطی بسازیم که واقعاً همه توش احساس امنیت کنن؛ نه فقط ما بزرگترا.

منبع: +