تا حالا برات پیش اومده که از خونه حرکت کنی بری پارک، یه کوچه رو اشتباهی بری و بعد بفهمی اگه همون اول بهجای چپ، راست میرفتی کلی راهت کوتاهتر میشد؟ خب، آیا حاضری همینجوری که هنوز نزدیک خونتی، برگردی و مسیر درست رو بری؟ اکثرمون جوابمون منفیه! یه تحقیق جدید تو مجله Psychological Science واسه اولین بار اومده این رفتار رو اسم گذاشته: “دوبرگشتیگریزی”، یا همون “doubling-back aversion”. یعنی آدمها معمولاً اون مسیر سریعتر و آسونتر رو انتخاب نمیکنن، وقتی لازمه کمی راه رفته رو برگردن. این فقط تو راهرفتن نیست، تو کارهای ذهنی هم هست!
حالا بزار یه کم راحتر برات توضیح بدم؛ دقت کردی یه وقتا سر یه پروژه، حتی وقتی معلومه یه راه خیلی سادهتر و بهتر وجود داره، ولی نمیخوایم تغییرش بدیم چون حس میکنیم دوباره باید از نو شروع کنیم یا زحمتی که کشیدیم به هدر میره؟ این دقیقاً همون خطای ذهنیه. تو روانشناسی به این جور چیزا “bias” یا “خطای شناختی” میگن؛ یعنی مغز ما یه جورایی الکی خودش رو گول میزنه و تصمیم درست رو نمیگیره.
این تیم تحقیقاتی از دانشگاه UC Berkeley (که کلی آدم باحال توش تحصیل میکنن!) چهارتا آزمایش بزرگ کردن؛ هم با دانشجوهاشون، هم با آدمهایی که از طریق سایت Amazon Mechanical Turk (یه پلتفرم آنلاین برای گرفتن نیروی کار کوتاهمدت) جذب کرده بودن. تو این تستها، بعضیاش با واقعیت مجازی بود که باید یه مسیر رو میرفتن و برمیگشتن؛ یا حتی تست ذهنی—مثلاً باید با یه حرف خاص لیست کلمه درست میکردن و بعد میتونستن وسط کار برن سراغ یه حرف آسونتر. ولی سؤال این بود که چند نفر حاضرن مسیرشون رو عوض کنن وقتی احساس کنن لازمه برگردن؟
تو دو تا از تستها، اومدن و میزان این دوبرگشتیگریزی رو سنجیدن. دو تای دیگه، دنبال این بودن بفهمن چی باعث میشه آدمها مقاومت کنن: اول اینکه فکر میکنن هر چی پیشرفت داشتن باطل میشه. دوم اینکه فکر میکنن حالا باید یه بار دیگه با یه بار کاری جدید سروکله بزنن و این براشون خستهکنندهست.
نتایجش عجیب بود! مثلاً تو آزمایشی که به شرکتکنندهها توضیح داده بودن اگه مسیرت رو عوض کنی راحتتر میشه، ولی کلمه “برگشتن” رو استفاده نکرده بودن، ۷۵٪ حاضر شدن راحتتر کنن کار رو. ولی وقتی همون تغییر و به عنوان “دوبرگشتی” مطرح کردن، فقط ۲۵٪ حاضر شدن راه آسونتر رو انتخاب کنن! محقق اصلی این تحقیق اصلاً باورش نمیشد اختلاف انقدر زیاد باشه، حس کرد شاید اشتباه حساب کرده!
کلاً چه سر راهرفتن باشه، چه کارای ذهنی، آدمها خیلی سختشونه برگردن سر نقطه شروع یا بخشی از کارشون رو “بیاثر” بدونن، حتی اگه این باعث بشه بعداً سریعتر و راحتتر به هدف برسن. دلیل علمی کاملش هنوز معلوم نیست، ولی شاید حس از دست دادن زحمت کشیده یا دغدغه جور شدن یه “بار کاری” جدید نقشش رو ایفا کنه.
توی روانشناسی یه خطای دیگه به اسم “سینک-کاست” (Sunk cost) داریم، که یعنی وقتی روی یه چیزی کلی وقت یا پول گذاشتی، دلت نمیاد ولش کنی—even وقتی منطقی باشه رهاش کنی. محققها میگن این دوبرگشتیگریزی تو خانواده همین خطاهاست.
محققها میگن باید مطالعات بیشتری انجام بشه تا بفهمیم چرا این خطا انقدر رایجه و شاید شناختن این مدل فکرها باعث بشه تصمیمهای بهتری بگیریم—یعنی بعضی وقتا بهترین راه رو شارپتر ببینیم حتی اگه لازمه یه ذره برگردیم عقب! خلاصه، دفعه بعد که حس کردی “اِ ولش کن، نمیشه برگردم”، بدون ممکنه مغزت داره گولت میزنه!
راستی اگه سوال یا نظری درباره این مقاله داشتی میتونی به نویسندهها ایمیل بزنی؛ قرار نیست سخت بگیری، همین که بدونی یه خطای کوچیک میتونه رو کل تصمیماتت تاثیر بذاره، خودش کلی مهمه!
منبع: +