یه موضوع خیلی جالب توی دانشگاهها اینه که چرا بعضی وقتا دانشجوها رفتارهایی انجام میدن که به ضرر خودشونه یا اصلاً به نظر نمیاد که دارن درست پیش میرن. یه تحقیق جدید اومده سراغ همین موضوع و یه کلمهی باحال هم براش داره: «خستگی مقررات»! حالا این یعنی چی؟ ببین، خستگی مقررات یعنی وقتی مغز و بدنمون اونقدر برای رعایت قواعد و باید و نبایدها انرژی خرج میکنن که دیگه حوصلهشون سر میره و همهچی رو رها میکنن! 😁
تو این تحقیق، اومدن یه چیزی به اسم CRBI یا «ایندکس رفتارهای مقررات ترکیبی» رو بررسی کردن. این CRBI در واقع یه جور امتیازه که نشون میده آدم چقدر خودش از درون (مثلاً وجدان یا انگیزه شخصی) و چقدر هم از بیرون (مثلاً قوانین دانشگاه یا خانواده) خودش رو کنترل و مدیریت میکنه. اینو بهش میگن regulation، یعنی تنظیم یا مقررات داشتن، چه از جنس خودآگاه، چه به احساساتی که محیط بهمون وارد میکنه.
حالا سؤال اساسی این بود: اگه سطح رفتارهای مقررات ترکیبی بالا باشه (یعنی هم از نظر شخصی، هم محیطی)، خستگی مقررات هم زیاد میشه؟ و این وسط، این خستگی باعث میشه آدمها کمتر بتونن خودشون رو با اتفاقات جدید وفق بدن یا نه؟ اصلاً این سازگاری که میگیم چیه؟ ببین، behavioral adaptability یعنی اینکه آدم بتونه نسبت به شرایط جدید یا چالشها، راحت خودش رو تطبیق بده و از پس ماجراها بربیاد.
توی این تحقیق، ۳۶۵ تا دانشجو ظرف ۴ ماه ۲ تا آزمون استاندارد رو توی ۳ بازه زمانی مختلف پر کردن. یعنی حسابی داده داشتن که ببینن دقیقاً چه اتفاقی داره میافته. بعد با یه مدل تحقیقاتی که بهش میگن ex post-facto design (یعنی نتایج رو بعد از اتفاقات بررسی میکنی، نه اینکه خودت دخالت داشته باشی)، یه سری تحلیل خطی و آماری انجام دادن تا هم روابط بین متغیرها رو بفهمن، هم ببینن واقعاً این وسط چیزی به اسم واسطهگری یا همون mediational effect رخ داده یا نه. Mediational effect یعنی یه چیزی (مثلاً خستگی) بین دو تا عامل (مثلاً سطح مقررات و سازگاری) قرار میگیره و رابطه این دوتا به خاطر همین چیز واسطه، قوی یا ضعیف میشه.
نتیجهها خیلی واضح بودن. هر چی سطح CRBI (یعنی ترکیب مقررات درونی و بیرونی) بالاتر بود، احتمال خستهشدن از این همه سعی برای منظم بودن هم بیشتر میشد. تازه این خستگی مقررات هم باعث میشد دانشجوها توی سازگاری با شرایط جدید، مخصوصاً سازگاری مدل جدید یا بهش میگن reformulated adaptability (یه جور بهروز شده و موثرترِ سازگاری)، ضعف نشون بدن.
خلاصهش اینکه، این خستگی مقرراتی نقش خیلی مهمی توی حرکت یک آدم از رفتار مرتب و منظم، به جایی که دیگه سراغ رفتار بدون مقررات میره (یعنی deregulated behavior: رفتاری که دیگه طبق قواعد نیست) و حتی بدتر، میره سمت رفتار ناسالم (dysregulated behavior: دیگه کنترل رفتارش دست خودش نیست و ممکنه هر کاری بکنه) بازی میکنه.
پس چی شد؟ اگه همش بخوایم منظم باشیم، هم پیامد شخصی داره هم محیطی، در نتیجه خسته میشیم و دیگه نمیتونیم اونجوری که باید و شاید، خودمون رو با شرایط دانشگاه و چالشهاش تطبیق بدیم. محققها آخر کار گفتن که باید حسابی حواسمون به این خستگی مقررات باشه و بدونیم هم خودمون، هم محیط، جفتش روی این موضوع تأثیر دارن و نباید فقط یکی رو سرزنش کنیم یا بهش اتکا کنیم.
منبع: +