در این مقاله، ۱۰ افسانه رایج درباره تکامل را بررسی میکنیم که توسط علم زیستشناسی تکاملی رد شدهاند. از باورهای غلط درباره انتخاب طبیعی گرفته تا سوءتفاهمهایی مانند «بقای اصلح»، این توضیحات نشان میدهند چگونه افسانههای رایج درباره تکامل شکل گرفتهاند و چرا همچنان پابرجا هستند.
حقیقت پشت ۱۰ تصور غلط در مورد تکامل
نظریه تکامل، که چارلز داروین در کتاب منشاء انواع به زیبایی شرح داده، یکی از جذابترین و در عین حال کمتر فهمیده شدهترین مفاهیم علمی است. با وجود دقت علمی و شواهد فراوانی که از آن پشتیبانی میکنند، تکامل همچنان با افسانهها و تصورات غلطی روبروست که معنای واقعی آن را تحریف میکنند. در اینجا، ده سوء تفاهم رایج را بررسی و آنچه علم تکامل واقعاً بیان میکند را روشن میکنیم.
۱. تکامل «فقط یک نظریه» است
یکی از رایجترین افسانهها این است که تکامل «فقط یک نظریه» است. یعنی یک حدس یا چیزی اثبات نشده. اما در علم، نظریه، توضیحی مستدل برای پدیدههای طبیعی است که با شواهد تجربی و آزمایشهای دقیق پشتیبانی میشود. تکامل در کنار سایر نظریههای مهم علمی، مانند نظریه میکروب بیماری و نظریه کوانتومی قرار میگیرد. در حالی که زیستشناسی تکاملی به اصلاح جزئیات مکانیسمها و فرآیندها میپردازد، اصل اساسی آن – یعنی تکامل حیات از طریق انتخاب طبیعی – کاملاً محکم و استوار است.
۲. «بقای اصلح» به معنی بقای قویترین است
عبارت «بقای اصلح» اغلب به اشتباه به معنای بقای قویترین تفسیر میشود. در حقیقت، «صلاحیت» در تکامل به موفقیت در تولید مثل، یعنی انتقال ژنها به نسل بعدی، مربوط است. صفاتی که بقا، تولید مثل یا سازگاری با محیط را افزایش میدهند، صلاحیت را تعیین میکنند. این صفات میتوانند شامل همکاری، استتار یا سایر راهکارهایی باشند که ارتباطی با قدرت ندارند. برای مثال، گوزنهای قرمز اروپایی نر کوچکتر با پرهیز از درگیری مستقیم با رقبای بزرگتر، موفقیت بیشتری در تولید مثل دارند.
۳. تکامل منشاء حیات را توضیح میدهد
یکی از انتقادات رایج به تکامل، ناتوانی آن در توضیح چگونگی آغاز حیات است. اما این انتقاد، حوزه تکامل را به درستی درک نمیکند. زیستشناسی تکاملی چگونگی تغییر حیات در طول زمان را توضیح میدهد، نه چگونگی پیدایش اولیه آن از ماده بیجان. منشاء حیات در حوزههایی مانند بیوشیمی و ژئوفیزیک بررسی میشود. پس از پیدایش حیات، مسیر و تنوع آن به طور کامل توسط فرآیندهای تکاملی توضیح داده میشود.
۴. تکامل برای خیر گونهها عمل میکند
برخلاف تصور رایج، تکامل برای منفعت کل گونهها «عمل» نمیکند. انتخاب طبیعی بر روی تک تک افراد یا ژنها عمل میکند و صفاتی را که موفقیت تولید مثل را افزایش میدهند، برمیگزیند. اگرچه این اغلب به جمعیتهای سازگارتر منجر میشود، اما تکامل ذاتاً گونهها را از انقراض محافظت نمیکند. برای مثال، ۹۹٪ از همه گونههایی که تاکنون وجود داشتهاند، اکنون منقرض شدهاند. این نشان میدهد که تکامل نیروی خیرخواهی برای خیر بیشتر نیست.
۵. تکامل کاملاً تصادفی است
اگرچه جهشهای تصادفی، تنوع ژنتیکی ایجاد میکنند، اما انتخاب طبیعی – مکانیسم اصلی تکامل – اصلاً تصادفی نیست. این فرآیند به طور مداوم صفاتی را برمیگزیند که توانایی موجود زنده را برای بقا و تولید مثل در محیطش بهبود میبخشند. در طول نسلها، این فرآیند به سازگاریهای بسیار پیچیده و سازمانیافته منجر میشود و این ایده که تکامل مانند شانس تصادفی است را رد میکند.
۶. انسانها سرهای بزرگ و بدنهای کوچک تکامل خواهند داد
این تصور غلط که از داستانهای علمی-تخیلی الهام گرفته شده، تفکر لامارکی قدیمی – وراثت ویژگیهای اکتسابی – را نشان میدهد. صفاتی که در طول زندگی یک فرد کسب میشوند (مثلاً عضلات بزرگتر یا افزایش استفاده از مغز) به ارث نمیرسند. تغییرات تکاملی زمانی رخ میدهند که صفاتی که بقا یا تولید مثل را افزایش میدهند، در طول نسلها انتخاب شوند. مگر اینکه انسانهای کوچک اندام و سر بزرگ به طور مداوم موفقیت بیشتری در تولید مثل داشته باشند، چنین روندی رخ نخواهد داد.
۷. شکافهای ثبت فسیلی تکامل را رد میکنند
اگرچه در ثبت فسیلی شکافهایی وجود دارد، اما این شکافها تکامل را رد نمیکنند. فسیل شدن فرآیندی نادر است و داشتن سوابق کامل بعید است. با این وجود، فسیلهای انتقالی زیادی کشف شدهاند که گروههای اصلی مانند ماهیها و دوزیستان یا خزندگان و پرندگان را به هم مرتبط میکنند. جالب اینجاست که یافتن فسیلهای جدید اغلب «حلقههای گمشده» بیشتری بین گونهها ایجاد میکند و این تصور غلط را تقویت میکند.
۸. انسانها دیگر در حال تکامل نیستند
انسانها هنوز در حال تکامل هستند، هرچند این تغییرات اغلب آنقدر تدریجی هستند که در طول یک عمر قابل مشاهده نیستند. صفاتی مانند تحمل لاکتوز در برخی جمعیتها یا مقاومت در برابر ارتفاعات زیاد، نمونههایی از تکامل اخیر انسان هستند. تا زمانی که تولید مثل افتراقی – یعنی برخی افراد فرزندان بیشتری نسبت به دیگران به جا بگذارند – وجود داشته باشد، تغییرات تکاملی ادامه خواهند یافت.
۹. تکامل همیشه منجر به «بهبود» میشود
اگرچه حیات در طول میلیاردها سال پیچیدهتر شده است، اما تکامل ذاتاً به دنبال پیشرفت یا کمال نیست. صفات بر اساس فشارهای محیطی و موفقیت در تولید مثل تکامل مییابند، نه بر اساس یک استاندارد جهانی «بهتر». برای مثال، انگلها با پیچیدگی کمتری نسبت به موجودات زنده آزاد تکامل یافتهاند و این مفهوم که پیشرفت برابر با بهبود است را به چالش میکشند.
۱۰. زیستشناسی تکاملی علمی نیست زیرا تاریخی است
منتقدان ادعا میکنند که تکامل را نمیتوان آزمایش کرد زیرا به رویدادهای تاریخی میپردازد. اما زیستشناسی تکاملی پیشبینیهای قابل ابطال ارائه میدهد و پدیدههایی مانند انتخاب طبیعی را در زمان حال – چه در آزمایشگاه و چه در مطالعات میدانی مانند مطالعات روی فنچهای گالاپاگوس – مشاهده میکند. زیستشناسی تکاملی مانند نجوم یا زمینشناسی، دادههای تاریخی را با مشاهدات مدرن ترکیب میکند تا یک رشته علمی قوی تشکیل دهد.
افکار نهایی
زیستشناسی تکاملی یکی از رشتههای علمی با بیشترین شواهد و به طور مداوم در حال اعتبارسنجی است. با پرداختن به این تصورات غلط، درک روشنتری از چگونگی تغییر حیات در طول زمان و اینکه چرا تکامل همچنان سنگ بنای زیستشناسی مدرن است، پیدا میکنیم. تکامل، به دور از «فقط یک نظریه»، گواهی بر پویایی و به هم پیوستگی حیات روی زمین است.
اگر به خواندن کامل این مطلب علاقهمندید، روی لینک مقابل کلیک کنید: nautilus