خب رفقا، بیاید درباره یه موضوع جالب حرف بزنیم: آیا واقعاً اگه مهارت دیجیتال، مثل کار با گوشی و اینترنت و اینا، تو روستا بیشتر بشه، مردم روستا خوشحالتر میشن یا نه؟ یه تحقیق جالب تو چین انجام دادن با دادههای سال ۲۰۲۰ از “China Rural Revitalization Comprehensive Survey” (یه جور سرشماری و نظرخواهی دقیق درباره وضعیت روستاهاشون) و نتایج اون واقعاً خوراک گپ زدن بین دوستاس!
میدونی چیه؟ همه فکر میکنن اگه آدم سواد دیجیتال (یعنی همون بلد بودن کار با اینترنت، اپلیکیشنها و به طور کلی دنیای آنلاین) داشته باشه، قطعاً زندگیش بهتر میشه. ولی داستان به این سادگی نیست! تو این تحقیق، یه مدل OLS (که یه جور روش آماری هست برای بررسی روابط بین چندتا داده) استفاده کردن و حتی مدل متغیر ابزاری هم اومده وسط — این متغیر ابزاری یعنی وقتی نمیتونن مستقیم یه چیزی رو ولنجا بگیرن، یه چیز مشابهش رو به صورت غیرمستقیم بررسی میکنن که رو نتیجه اثر بذاره. خلاصه خیلی دقیق کار کردن.
بریم سر اصل مطلب: رابطه مهارت دیجیتال و خوشحالی روستاییها مثل نمودار «یو برعکس» هست! یعنی چی؟ یعنی وقتی یه فرد مهارت دیجیتال نداره و تازه شروع میکنه، با زیادتر شدن این مهارت، خوشحالتر میشه. ولی از یه جایی به بعد، اگه زیادی تو این فضا غرق بشه یا خیلی مهارت پیدا کنه، اتفاقاً خوشحالیش کم میشه! انگار یه سقف داره و بعد از اون دیگه آموزش دیجیتال حالت برعکس میشه.
حالا برات میگم چرا این جوریه: اوایل، بلد بودن و استفاده از اینترنت باعث میشه کار آدمها راه بیفته، درآمدشون بالا بره و از زندگی بیشتر راضی باشن (به این میگن «material compensation» یعنی اینکه مردم درآمد و امکانات بهتری گیرشون میاد). اما وقتی خیلی مهارت پیدا کنن، مقایسه بالا به پایین با بقیه (مثلاً دیدن زندگی لاکچری آدمای شهر تو اینستاگرام)، گرفتار شدن تو تلههای فضای مجازی و حتی اعتیاد دیجیتال (یعنی کسی نتونه از گوشی و اینترنت دل بکنه) باعث میشه احساس خوشبختیشون کم بشه!
حتی اون حس خوب امنیت و اعتماد (که تو تحقیقات بهش میگن «affective immersion» یعنی غرق شدن تو احساس مثبت، مثلاً اعتماد بیشتر به بقیه) که به خاطر کار کردن با فضای آنلاین به وجود میاد، نمیتونه این حس بدی که ناشی از درآمد و وضعیت رفاهیه رو کامل جبران کنه.
یه نکته باحال دیگه: این اثر «یو وارونه» برای دو گروه آدمای با درآمد پایین و بالا فرق میکنه. آدمای با درآمد پایین هرچی بیشتر باسواد دیجیتال بشن، خوشحالتر میشن (این رابطه همیشه مثبته)، اما آدمای با درآمد بالا اول خوشحالتر میشن، ولی بعدش بدتر میشن و اون اثر «یو وارونه» رو تجربه میکنن. یه جورایی شبیه اینه که آدم هرچی داره و میفهمه، توقعش هم میره بالا!
از همش قشنگتر اینه که مهارت دیجیتال کمک میکنه فاصله رفاهی بین افراد با تحصیلات مختلف کمتر شه. یعنی اونی که سوادش کمه و اونی که تحصیلکردهس، وقتی مهارت دیجیتال داشته باشن، اختلاف حالخوبيشون کمتر میشه.
در کل چی یاد میگیریم؟ وقتی داریم برای توسعه روستاها تصمیم میگیریم، نباید فقط بگیم همه باید دیجیتال یاد بگیرن؛ باید حواسمون باشه این سواد دیجیتال بالای بالا ممکنه بعضی وقتا فاز منفیش هم بیاد وسط. باید یه جور تعادل و راهنمایی هم کنارش باشه که آدمها نیفتن تو دام مقایسه، تله دیجیتال و اعتیاد مجازی.
در آخر، این تحقیق نشون میده برای اینکه روستاها حسابی بهره دیجیتالی ببرن و ساکنهاشون شادتر بشن، باید به جنبههای مختلف آموزش دیجیتال توجه کنیم و براش برنامه داشته باشیم؛ نه فقط به صرف یاد دادن تکنولوژی، بلکه کمک کنیم حال و هوای آدمها هم خوب بمونه و شکاف دیجیتالی کمتر شه.
پس، اگه یه روز به دهات بری و دیدی همسایهها تو واتساپ گروه زدن، بدون که همین مهارتها داره کمکم حال روستاها رو عوض میکنه، البته اگه همراهش کمی هوای دل و روحشون رو هم داشته باشیم!
منبع: +