خب بچهها، بذارین یه موضوع خیلی باحال تو آموزش و پرورش چین رو با هم مرور کنیم! حتما شنیدین که نوآوری تو تدریس یا همون Teaching Innovation (TI) چقدر مهمه، مخصوصاً وقتی حرف از آمادگی دانشآموزا برای آینده و رقابت تو دنیا وسط باشه. دولت چین هم دقیقاً برای همین کلی بخشنامه و قانون درآورده که دیگه فقط مدیر مدرسه قهرمان ماجرا نباشه! این همون چیزی بود که قدیما مدل سنتی مدیریت مدرسه بهش تاکید داشت؛ یعنی فقط خود مدیر همهکاره بود و بس. الان اما مد شده بحث رهبری پخششده یا Distributed Leadership (DL). این یعنی قدرت و وظایف رو بین چند نفر پخش کنی، مثل این که بجای یه سرآشپز، کلی آشپز تو آشپزخونه باشن و باهم غذا بپزن!
حالا سؤال مهم اینه که این مدل DL توی مدرسههای شانگهای چقدر تونسته واقعاً معلمها رو اهل نوآوری کنه؟ چون چین، برعکس خیلی جاها، مدیریتهای خیلی متمرکز و بروکراتیک (بروکراتیک یعنی همه چی طبق قاعده و مقررات و از بالا به پایین انجام میشه) داره. آدم دوست داره بدونه این مدل جدید جواب میده یا نه.
یه تیم پژوهشی کنجکاو اومدن دست به کار شدن و رفتن سراغ ۳,۹۷۶ تا معلم راهنمایی تو شانگهای. واسه این تحقیق از دادههای بزرگ Teaching and Learning International Survey (TALIS) سال ۲۰۱۸ استفاده کردن. واسه اینکه خیلی علمی هم باشه، از یه مدل آماری باحال به اسم Structural Equation Model (SEM) کمک گرفتن. SEM یعنی مثل یکی از اون نقشههای ارتباطی ذهنت رو میکشی که بفهمی هر چیزی کجا به چی وصل میشه! تازه اینا دو مدل مختلف ساختن:
اولی اسمش «مدل میانجیگری موازی» بود که با Self-Determination Theory (SDT) تنظیم شد. SDT یعنی یه نظریه روانشناسی درباره اینکه چی ما رو از درون به حرکت و انگیزه میندازه.
دومی اما یه مدل زنجیرهای ساختن که این SDT رو با Conservation of Resources Theory (COR) ترکیب کرد. تو COR هم همیشه بحث منابعه: وقتی منابع (مثلاً انرژی، مهارت یا حمایت) داری، بیشتر میتونی تلاشهای جدید انجام بدی.
نتیجه چی شد؟ مدل دومی، یعنی همین زنجیرهای، ترکوند! سه نکته خیلی باحال از دل نتایج اومد بیرون:
۱. همکاری معلمها باهم (Teacher Collaboration یا TC) و اعتماد به نفس معلمها نسبت به خودشون (Teacher Self-Efficacy یا TSE — یعنی معلم حس کنه میتونه از پس کاراش بربیاد) هردوشون نقش مهم و مستقلی داشتن تو رابطه بین DL و TI.
۲. دوتا زنجیره طلایی هم کشف شد: یکی از کانال همکاری معلمها میره به اعتماد به نفس اونا (TC → TSE) و دومی از استقلال عمل معلم (Teacher Autonomy یا TA — یعنی معلم خودش اختیار تصمیمگیری داشته باشه) میره به اعتماد به نفسش (TA → TSE).
۳. پس اگه مدارس میخوان معلمهاشون نوآور باشن، اول باید شرایط همکاری و قدرت تصمیمگیری بیشتر رو فراهم کنن تا اعتماد به نفس معلمها هم بره بالا و نهایتاً همون نوآوری مورد نظر اتفاق بیفته.
در کل، این تحقیق داره نشون میده تو فرهنگهایی مثل چین که جمعگرایی توش خیلی زیاده (یعنی مردم دوست دارن باهم کار کنن و گروه براشون مهمه)، مدل رهبری پخششده میتونه حسابی موثر باشه؛ هم تو عمل و هم تو تئوری.
خلاصه، اگه رفیقی داری که مدیر مدرسه است یا معلم راهنماییه و دنبال رشد و نوآوری تو مدرسهس، بد نیست این نکتهها رو بهش بگی: قدرت رو پخش کن، همکاری و آزادی عمل رو زیاد کن، و روی اعتماد به نفس معلمها سرمایهگذاری کن. اون وقت خودت میبینی که مدرسه چقدر میتونه نوآورتر و موفقتر بشه!
پس دفعه بعد که صحبت نوآوری تو مدرسه پیش اومد، این تحقیق جالب از شانگهای رو یادت باشه. هر سوالی داشتی، من اینجام تا توضیح بدم 🙂
منبع: +