خب رفیق، بذار یه داستان واقعی رو برات تعریف کنم و از دل اون، ماجرای استفاده از DNA برای شناسایی قربانیهای فجایع رو باز کنم. یه پرواز هواپیمای ایر ایندیا (Air India) روز ۱۲ ژوئن ۲۰۲۵ بعدِ بلند شدن سقوط کرد و متاسفانه هر ۲۶۰ نفر سرنشینش کشته شدن. هواپیما انقدر سوختش زیاد بود (۳۳ هزار گالن یا همون ۱۲۵ هزار لیتر!) که یه آتیش وحشتناک به پا شد و بعضی جنازهها واقعاً سوخته یا تیکهپاره شدن جوری که اصلاً قابل شناسایی با چشم نبودن.
خب حالا سوال مهم اینجا پیش میاد: چطور مامورای شناسایی اجساد تونستن تکتک این آدمها رو پیدا کنن؟ اینجا بود که DNA به کمکشون اومد. اومدن و نمونههای DNA از خانوادههای قربانیها گرفتن. دو هفته بعد با آنالیز DNA، همه ۲۶۰ نفر شناسایی شدن! یعنی هیچکس بینام و نشون نموند.
اینکه DNA چطور میشه کلید شناسایی در فجایع بزرگ، مثلاً سقوط هواپیما، زلزله، سونامی یا حمله تروریستی باشه، بستگی به این داره که بدونیم DNA اصلاً چی هست و چطور کار میکنه. DNA در واقع مثل شناسنامه ژنتیکی هر آدمه که تو سلولهای بدنشه و از پدر و مادرش گرفته. یعنی همه ما ترکیبی از ژنهای والدینمون رو داریم که توی DNA ثبت شدن.
حالا برای شناسایی افراد، متخصصها دو دسته نمونه جمع میکنن:
۱. نمونه پس از مرگ (Postmortem): یعنی دقیقاً از خود جسد، مثلاً یه تیکه گوشت، خون یا حتی دندون و استخوان. تو شرایطی که بدن سالم باشه، خون یا بافت نرم خیلی بهتر جواب میدن، ولی اگه جسد پوسیده یا تیکهتیکه باشه، دندون و استخون بهترین گزینهان چون DNAشون کمتر خراب میشه.
۲. نمونه قبل از مرگ (Antemortem): منظور چیزایی مثل مسواک یا ریشتراش متعلق به قربانیه یا نمونه خون و بزاق (آبدهان) اعضای فامیل نزدیکش، مثل پدر و مادر یا بچهها.
حالا نکته خیلی مهم اینه که نمونه جمع کردن باید خیلی با احتیاط انجام بشه. توی فجایع بزرگ مثل زلزله یا سونامی، احتمال اینکه تیکههای مختلف بدنها با هم قاطی بشه زیاده. تازه شرایط محیطی هم باعث میشه خیلی وقتا DNA آسیب ببینه؛ نمونهاش حادثه ۱۱ سپتامبر نیویورک که حرارت شدید و آب خاموشکننده آتیش کار رو سخت کرده بود و یا قربانیان سونامی جنوب آسیای ۲۰۰۴ که جنازهها تو آب شور و هوای گرم و مرطوب مونده بودن.
واسه همین، تو بعضی تحقیقات پیشنهاد شده هر جور نمونهای که سالمتر موندن رو از قربانیان بردارن تا احتمال موفقیت بالا بره.
کل فرایند آنالیز DNA داستان خودش رو داره. بعد از جمع کردن نمونه، باید DNA رو تو آزمایشگاه خالصسازی کنن (یعنی تمیزش کنن و فقط مولکول DNA رو جدا کنن)، بسنجن که چقدر DNA وجود داره و بعد با یه جور آنزیم مخصوص – به اسم PCR که باعث تکثیر DNA میشه – اون رو زیاد کنن. اینطوری مقدار کافی DNA دارن تا بتونن ازش یک “پروفایل ژنتیکی” درست کنن. پروفایل ژنتیکی رو میتونیم مثل یه بارکد شخصی برای هر آدم تصور کنیم که تو دنیا بینظیره، حتی دوقلوهای همسان هم با تستهای ترکیبی قابل تفکیک هستن. (دوقلوهای همسان یعنی دوقلوهایی که از یک تخمک ایجاد شدن و معمولاً DNA شون خیلی خیلی شبیه همدیگهست)
آخرِ کار، پروفایل DNA قربانی رو با نمونههایی که از وسایل شخصی یا فامیلش دارن مقایسه میکنن؛ هر وقت تطابق پیدا شد، هویت فرد معلوم میشه.
راه حل DNA خیلی قابل اعتماده؛ البته یه شرط داره: تجهیزات فنی پیشرفته لازم داره و باید نمونههای سالمی در اختیار باشه. اگه جسد کاملاً سوخته یا کل DNA از بین رفته باشه، شاید نشه شناسایی کرد. ولی معمولاً جواب میده و کمک خیلی بزرگیه.
درسته که از نظر علمی DNA خیلی معرکه عمل میکنه، ولی این وسط یه عالمه سوال اخلاقی و فرهنگی هم پیش میاد. مثلاً اینکه جایگاه هویت آدمها از نظر فرهنگا چیه؟ یا اینکه با بدن فرد فوت شده چطور باید برخورد بشه. تو عراق مثلاً بعد از سقوط صدام حسین، دولت خیلی اصرار داشت استخوانهایی که برای آزمایش برداشتن دوباره برگرده تا همزمان با باقی بدن دفن بشن. یعنی حتی تکنولوژی هم باید به سنت و فرهنگ احترام بزاره.
پس خلاصه بگم: DNA الان معمولاً بهترین و دقیقترین راه برای شناسایی اجساد تو فجایع جمعیه. اما باید دقت بشه نمونهها آلوده نشن، کار حرفهای انجام بشه و البته مراقب مسائل فرهنگی و اخلاقی هم بود. همین چیزاست که این کارو هم علمی میکنه هم انسانی.
در کل، اگه دوست داری بدونی چطور دو نفر با تست DNA میفهمن فامیلن یا نه، یا مثلاً اینکه DNA هر سلول چطور کارای مختلف انجام میده، کلی مطلب جالب هست که میتونم معرفی کنم. فقط کافیه بگی!
منبع: +