کنترل زمان بازخورد حین یادگیری مهارت‌های حرکتی: کی بهت فیدبک بدن، مهمه!

خب رفیق، امروز می‌خوام دربارهٔ یه موضوع خیلی جالب حرف بزنم که کمتر کسی واقعاً بهش فکر می‌کنه: اینکه کی و چجوری بهت فیدبک (بازخورد) میدن، تو یاد گرفتن حرکتای جدید (مثلاً یه مهارت ورزشی یا رانندگی) چقدر مهمه! این ماجرا اساس یه پژوهش بوده که اومدن تأثیر کنترل بازخورد رو روی یادگیری حرکتی بررسی کردن.

اول بذار یه توضیح بدم: «بازخورد» یعنی وقتی یکی یا چیزی بهت میگه کاری که کردی درست بود یا اشتباه، یا مثلاً چقد خوب انجامش دادی. معمولاً این فیدبک می‌تونه همزمان با کارت باشه (مثلاً همون لحظه که داری توپ رو شوت می‌کنی)، یا بعدش (که بهش میگن ترمینال)، یا حتی خودت انتخاب کنی کی از مربی یا دستگاه نظر می‌خوای. حالا یه اصطلاح عجیب هم اینجا داریم: «Self-controlled feedback timing» یعنی خودت انتخاب کنی کی بهت فیدبک بدن.

توی این تحقیق دو تا آزمایش انجام دادن:
آزمایش اول، شرکت‌کنندگان رو سه گروه کردن: ۱) گروهی که همزمان با تمرین بهشون فیدبک داده میشد (concurrent)، ۲) گروهی که بعد تمرین فیدبک می‌گرفتن (terminal)، ۳) گروهی که خودشون کنترل داشتن و می‌گفتن کی براشون فیدبک لازم دارن (self-controlled). اول از همه یه آزمون اولیه (pre-test) گرفتن، بعد کلی تمرین (که فقط موقع تمرین بهشون فیدبک میدادن)، بعد از یه هفته هم یه بار دیگه تست گرفتن که ببینن واقعاً چی یاد گرفتن (به این میگن retention test یعنی تست ماندگاری یادگیری). تازه، ازشون خواستن یه پرسش‌نامه درباره انگیزه‌شون (Intrinsic Motivation Inventory یعنی یه فرم برای سنجش این که چقدر با دل و جون تمرین می‌کنن) قبل و بعد تمرین پر کنن، و یه تست دیگه به اسم NASA-TLX که سطح سختی کار رو می‌سنجه، اونم بعد تمرین.

تو آزمایش دوم، دو گروه درست کردن: یکی باز هم خودکنترل بود، یکی هم “yoked” یعنی به همون دفعاتی که گروه خودکنترل خواسته بودن فیدبک بگیرن، اینا هم فیدبک می‌گرفتن، ولی خودشون انتخاب نمی‌کردن (یعنی انتخاب براشون کاملاً تصادفی و هم‌زمان با گروه دیگه بود).

نتیجه چی شد؟ تو تمرین، گروهی که همزمان فیدبک می‌گرفتن (concurrent)، کمترین خطا رو داشتن. یعنی وقتی همون لحظه بهت بگن کارتو درست انجام دادی یا نه، حس می‌کنی خیلی عالی می‌زنی! ولی وقتی رفتن سراغ تست موندگاری یادگیری بعد از یه هفته، برعکس شد: گروه‌های self-controlled (خودکنترل) و terminal (ترمینال=فیدبک بعد از انجام کار) خطاهاشون از گروه concurrent کمتر بود. مخصوصاً گروه self-controlled واقعاً بهتر عمل کرد. تو آزمایش دومم، همین داستان تکرار شد: گروهی که خودشون کنترل می‌کردن کی فیدبک بگیرن، نسبت به گروه yoked که براشون برنامه‌ریزی شده بود، تو تست بعدی خیلی بهتر عمل کردن.

یه نکته خیلی جالب این بود که گروه self-controlled نسبت به گروه yoked، انگیزه داخلی‌شون هم بالاتر بود و احساس فشار و بار ذهنی (این همون بخش NASATLX هست) کمتری می‌کردن. یعنی وقتی خودت انتخاب کنی، نه‌تنها بهتر یاد می‌گیری، بلکه بیشتر هم انگیزه داری و احساس می‌کنی کارت آسون‌تره!

در نتیجه، این تحقیق نشون داد که اگه همزمان با تمرین همیشه بهت فیدبک بدن، ممکنه مغزت یه حسی بهش بگه “آره، من دیگه لازم نیست فکر کنم، همش دارم جواب درست رو می‌گیرم”، که این باعث میشه یادگیری عمیق اتفاق نیفته و وابسته شی به اون فیدبک. اما وقتی زمان فیدبک دست خودته، نه‌تنها بهتر یاد می‌گیری، بلکه حس بهتری هم نسبت به فرایند یادگیری داری. این موضوع به خاطر همون انگیزه داخلی و پردازش بهتر اطلاعاته.

پس دفعه بعد که داری یه مهارت جدید یاد می‌گیری (مثلاً نواختن ساز، حرکات ورزشی، یا حتی رانندگی)، حواست باشه خودت زمان دریافت فیدبک رو انتخاب کنی. اینجوری هم یادگیریت قوی‌تر میشه، هم حس بهتری به کار داری!

منبع: +