خب بذارید براتون یه داستان جالب تعریف کنم درباره اینکه پیشرفت اجتماعی (Upward Social Mobility یعنی وقتی یه نفر از یه طبقه اجتماعی به طبقه بالاتر میره، مثلاً از خانوادهای معمولی به جایگاه اجتماعی و شغلی بهتر میرسه) چه تاثیری روی تجربه زنان تو محل کار در چین داره.
تو این تحقیقی که انجام شده، اومدن بررسی کردن که زنان چینی چطور با موضوع پیشرفت تو کارشون برخورد میکنن و چه چیزایی بیشتر از همه روشون تاثیر میذاره. برای اینکه جواب این سوال رو پیدا کنن از یه نظریه به اسم Social Comparison Theory استفاده کردن، این نظریه میگه آدما برای اینکه خودشون رو بسنجن یا بفهمن کجا هستن، خودشون رو با بقیه مقایسه میکنن. حالا اینجا سوال اصلی این بوده که چه شرایط یا ساختارهایی باعث میشه که یه زن حس کنه میتونه تو کارش پیشرفت کنه یا نه.
اینا برای اینکه اطلاعات واقعی از آدمای عادی جمع کنن، رفتن سراغ Zhihu (یه جور شبکه اجتماعی معروف چینی مثل Quora) و ۴۰۴۳ تا کامنت زیر موضوع “involution” رو بررسی کردن. حالا involution تو چین شده به معنی رقابت افراطی و بیهوده که هیچکس لزوماً چیز خیلی بزرگی به دست نمیاره، ولی همه فشار رو خودشون حس میکنن.
با استفاده از یک روش باکلاس به اسم Latent Dirichlet Allocation یا همون LDA (یه مدل ریاضی برای پیدا کردن موضوعات اصلی توی یه عالمه متن)، تونستن بفهمن کدوم موضوعات بیشتر درباره پیشرفت کاری زنان حرف زده میشه.
در نهایت پنج تا محور اصلی پیدا کردن که تجربه کار و پیشرفت زنان رو تو چین شکل میدن:
۱. هماهنگی بین پاداش اقتصادی و ارزش کار: اینکه حقوق و مزایا با ارزشی که خودشون برای کارشون قائلن بخونه یا نه. مثلاً بعضیا حس میکنن زحمت زیادی میکشن، ولی حقوقشون با اون زحمت همخوانی نداره و این خیلی اذیتشون میکنه.
۲. حجم کار و فشار شغلی: یعنی اینکه حجم کار و استرس کاری خیلی بالاست. حتی فراتر از کارای فیزیکی، کلی کارهای احساسی (Emotional Labor یعنی کارهایی که کارمند باید احساساتشو مدیریت کنه تا همکارها یا مشتریها احساس خوبی داشته باشن، مثل لبخند زدن اجباری) هم به دوش زنا میافته.
۳. محیط نهادی یا سازمانی: یعنی سیاستهای شرکت و قوانین مهمن. هرجا مقررات حمایتی از زنها قویتر باشه، کار براشون راحتتر پیش میره.
۴. توزیع منابع: بحث امکانات و فرصتهای موجود. جایی که منابع عادلانهتر پخش میشه، زنان نقش و شانس بهتری برای پیشرفت دارن.
۵. عامل فردی یا اختیارات شخصی: اینکه زنها خودشونم چقدر بتونن رو شرایط تاثیر بذارن (یعنی Agency، به این معنی که فرد قدرت تصمیمگیری و کنترل بیشتری داشته باشه)، خیلی تاثیرگذاره.
همه اینا جمعبندی شد تو این نتیجه اصلی که وقتی بین دستمزد و ارزشی که طرف برای نقشش قائل میشه، هماهنگی وجود نداره و از اون ور بار کاری و فشار عاطفی زیاد میشه، اصلیترین مانع پیشرفت زنان تو محیط کار به وجود میاد. ولی اگه سیاستهای حمایتی باشه و زنها حس کنن هویت شغلی قوی دارن، خیلی از این موانع کمتر میشه.
اینو بدونید که این نتیجهها فقط یه بحث آکادمیک نیست؛ کلی نکته کاربردی هم برای مدیران و سیاستگذارها داره. مثلاً اینکه سیستم پرداخت حقوق باید منصفانهتر بشه و حجم کار بهتر مدیریت بشه تا زنان راحتتر تو مسیر پیشرفت شغلی حرکت کنن.
تهش، این تحقیق داره این پیام رو میده که هنوز تا عدالت واقعی توی محیطهای کاری چین فاصله هست، ولی اگه سیاستها و نگرشها تغییر کنه، مسیر برای موفقیت زنان خیلی هموارتر میشه.
منبع: +