در محیط کار امروزی، بلوغ عاطفی به یکی از مهمترین ویژگیهای رهبران تبدیل شده است. رهبرانی که با همدلی و انعطافپذیری موقعیتهای پُرتنش را مدیریت میکنند، نهتنها به کاهش تنشها کمک میکنند بلکه با تسلط بر «الگوریتم رهبری» – شامل برنامهریزی، اجرا، بررسی و تنظیم – اعتمادسازی کرده و تصمیمات بهتری میگیرند. در سال ۲۰۲۵ و پس از آن، این نوع رهبری برای افزایش مشارکت و بهرهوری اهمیت بیشتری خواهد یافت.
بلوغ عاطفی: نیاز رهبری در ۲۰۲۵
در دنیای پُرتنش و پُرسرعت امروز، هوش هیجانی (emotional intelligence) به تنهایی برای رویارویی با چالشهای رهبری تیمهای متنوع و پویا کافی نیست. بلوغ عاطفی به عنوان ویژگی اصلی یک رهبر مؤثر در سال ۲۰۲۵ در حال ظهور است. با توجه به آمار نگرانکنندهی بیانگیزگی و عدم مشارکت در محیط کار – براساس گزارش گالوپ، تنها ۲۳٪ از کارمندان در سراسر جهان احساس مشارکت شغلی دارند – رهبران باید برای ایجاد محیطهای کاریِ شامل و اعتمادمحور که بر ارتباط و همدلی تأکید دارند، تلاش کنند.
اهمیت بلوغ عاطفی
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۴ یک واقعیت جهانی را نشان داد: مردم تشنهی قدردانی و ارتباط هستند. به همین ترتیب، در محیط کار، کارمندان برای رهبری دلسوز که حس تعلق را تقویت میکند، ارزش قائلند. یک نظرسنجی ارنست و یانگ (Ernst & Young) در سال ۲۰۲۳ نشان داد ۸۶٪ کارمندان معتقدند همدلی، روحیهی کاری را بهبود میدهد و ۸۷٪ آن را برای ایجاد حس تعلق ضروری میدانند. با این وجود، فاصلهی زیادی بین آرمانهای همدلانه و واقعیتهای محیط کار وجود دارد.
بهکارگیری بلوغ عاطفی در شیوههای رهبری، این فاصله را پُر میکند. رهبران باید بدانند که اعضای تیمشان افرادی با نیازهای عاطفی و روانیِ منحصر به فرد هستند. آشنایی با اصول علوم اعصاب و چگونگی تأثیر استرس بر تصمیمگیری، به رهبران کمک میکند تا در هنگام بروز اختلافات، با ایجاد اعتماد، تیم خود را هدایت کنند.
تسلط بر الگوریتم رهبری
پایهی بلوغ عاطفی، تسلط بر چیزی است که میتوان آن را «الگوریتم رهبری» نامید: برنامهریزی، اجرا، بررسی و تنظیم. بسیاری از رهبران در برنامهریزی و اجرا خوب عمل میکنند، اما رهبرانِ دارای بلوغ عاطفی، با گنجاندن مراحل بررسی و تنظیم – که اغلب نادیده گرفته میشوند – یک گام فراتر میروند.
- برنامهریزی و اجرا: تدوین استراتژیها و اجرای مؤثر آنها.
- بررسی و تنظیم: استفاده از خوداندیشی و نظرخواهی از اعضای تیم برای شناسایی نقاط اختلاف، کشف نیازهای برآورده نشده و انجام اصلاحات لازم.
این چرخه به رهبران کمک میکند تا با وجود سرعت بالای کار، گاهی آهستهتر حرکت کنند و به این ترتیب تصمیمگیری بهتر و هماهنگی بیشتری در تیم ایجاد کنند. برای مثال، پرسیدن سؤالاتی مانند «چه اطلاعات قبلی ممکن است یک عضو تیم در مورد این پروژه داشته باشد؟» یا «نظرات چه کسانی باید شنیده شود؟» میتواند به بینشهای ارزشمندی منجر شود که از بروز اشتباهات جلوگیری میکند.
بلوغ عاطفی در عمل
یک مثال شخصی اخیر، قدرت بلوغ عاطفی را نشان میدهد. در یک جلسهی آنلاین (Zoom) با شخصی که به وضوح از مشکلات فنی کلافه بود، یک اقدام ساده برای ابراز همدلی، فضای جلسه را تغییر داد. رهبر به جای ادامهی دستور جلسه، کمی مکث کرد تا احساسات آن شخص را درک کند و لحن گفتگو را عوض کند. این تغییر کوچک اما معنادار، به ارتباط عمیقتر و نتیجهی بهتری منجر شد.
در پویایی تیم، این رویکرد به ایجاد فضایی برای بازخورد سازنده، حل و فصل اختلافاتِ حل نشده و استفاده از روشهای شامل برای هدایت همکاری منجر میشود. رهبرانی که آمادگی تحمل ناراحتی، دادن و گرفتن بازخورد صادقانه و استفاده از زبانی تأثیرگذار را دارند، میتوانند به طور قابل توجهی تنشهای کاری را کاهش دهند.
ایجاد پل از طریق ارتباط
همزمان با مواجههی کسبوکارها با چالشهای پیچیدهای مانند توسعه استراتژیهای ورود به بازار یا هدایت تغییرات سازمانی، بلوغ عاطفی به یک مزیت استراتژیک تبدیل میشود. رهبرانی که به طور مداوم با تیمهای خود در ارتباط هستند – سؤالات مناسب میپرسند و به تنشهای اساسی میپردازند – میتوانند اعتماد و مشارکتی ایجاد کنند که به نتایج بهتری منجر میشود.
در نهایت، بلوغ عاطفی به معنای توجه به جنبهی انسانی رهبری است. یعنی گاهی آهسته کردن سرعت کار برای دیدن و درک واقعی دیگران و ایجاد محیطی که در آن افراد احساس ارزش و شنیده شدن کنند. رهبران با انجام این کار، نه تنها فرهنگ محیط کار را بهبود میبخشند، بلکه سازمانهای خود را برای موفقیت پایدار در دنیای پُرتغییر امروز آماده میکنند.
اگر به خواندن کامل این مطلب علاقهمندید، روی لینک مقابل کلیک کنید: fastcompany.com