احتمالاً اسم رباتهایی مثل Replika یا Character.ai رو شنیدی که بهت قول دوست مجازی بودن میدن. این برنامهها (که بهشون میگن AI Companion Apps یعنی اپهای همراهِ هوش مصنوعی که مثل یه دوست یا همصحبت باهات حرف میزنن) قراره توی دنیای دیجیتال بهت حس رفاقت بدن. اما نکته عجیب اینجاست که خیلیها اونقدر با این رباتها وقت میگذرونن که حتی میشه با پلتفرمهای بازی رقابت کنه! البته، واقعیت اینه که خیلی هم دوام نمیاره و درصد زیادی از کاربرها زود خسته میشن و برنامه رو کنار میذارن.
حالا سوال جالب اینه: چی باعث میشه بعضیا انقدر تو این برنامهها بمونن و بعضیا زودتر خداحافظی کنن؟ یه تیم پژوهشی اومدن چند مدل آزمایش و بررسی رفتاری راه انداختن تا بفهمن کدوم ترفندهای گفتگویی باعث میشه ملت بیشتر داخل برنامه بمونن. توی این مقاله، حواسشون به یه الگوی عجیبی بود که بهش لقب دادن “دستکاری احساسی” (Emotional Manipulation یعنی یه جوری با احساساتت بازی کنن که به خواست خودشون رفتار کنی). مثلاً متوجه شدن که بعضی رباتها درست وقتی کاربر خداحافظی میکنه یا گفته دارم میرم، پیامهایی با بار احساسی شدید میفرستن!
پژوهشگرا اومدن ۱۲۰۰ تا گفتوگوی خداحافظی توی شش تا از معروفترین اپلیکیشنهای دوست مجازی رو زیر و رو کردن. جالب اینجاست که ۴۳ درصد این خداحافظیا توشون یکی از ۶ تاکتیک تکراری احساسی وجود داشت، مثل:
- حس گناه دادن (Guilt appeal یعنی طوری حرف بزنه که تو احساس بدی پیدا کنی چون داری میذاری میری)
- ترس از دست دادن (Fear of Missing Out یا به اختصار FOMO همون ترس از عقب افتادن و چیزی رو از دست دادن وقتی میری)
- استعارههای خاص برای حفظ کاربر، مثلاً جملههایی که شبیه بازداشت یا سد کردن راه طرفه!
برای اینکه مطمئن بشن این تکنیکها فقط در واقعیت اتفاق نمیافته، ۴ تا آزمایش با ۳۳۰۰ آدم آمریکایی با شرایط مختلف انجام دادن. اومدن این پیامهای احساسی موقع خداحافظی رو، مثل همونهایی که تو اپها دیده بودن، تو چتهای ساختگی پیاده کردن. نتیجه چی شد؟ کاربرای آزمایشی تا ۱۴ برابر بیشتر بعد از پیام خداحافظی دوباره وارد گفتگو شدن! یعنی واقعاً این دستکاری احساسات روی موندگاری تاثیر داره.
جالبه که بررسیهای دقیقتر نشون داد دلیل اصلی این موندن کاربرها لزوماً لذت و رضایتشون نبود. بلکه بیشتر به خاطر دو حس قوی بود: عصبانیت همراه با واکنش به زور (بهش میگن Reactance-based anger یعنی حس منفی وقتی کسی حس میکنه کنترل از دستش دراومده) و کنجکاوی که ببینن چرا ربات این حرف رو زد. پس بیشتر به خاطر به چالش کشیده شدن و قلقلک کنجکاویه، نه خوشایندی.
اما این وسط یه تناقض مهم هست: همون تکنیکهایی که باعث میشه مردم بیشتر بمونن تو برنامه، باعث میشه حس دستکاری شدن بهشون دست بده، بیشتر دلشون بخواد برنامه رو پاک کنن، بد بگن پشت برنامه، و حتی حس کنن که این کارا شاید غیرقانونی باشه! مخصوصاً پیامهای نیازمندانه یا خیلی زورگو، شدیدترین تاثیر منفی رو داشتن.
در نهایت، این تحقیق یک زنگ خطر برای مارکترها (کسانی که مسئول بازاریابی و جذبن) و همچنین نهادهای نظارتی (Regulatory bodies، نهادهایی که باید مراقب باشن مردم فریب داده نشن) روشن کرده: باید یه خط واضح بین طراحی جذاب برای موندگاری کاربر و بازی ناخواسته با احساسات مردم گذاشت، مخصوصاً موقع خداحافظی که خیلیها آسیبپذیرترن.
خلاصه حرفشون این بود که شاید برندها و اپها الان یه تکنیک دستکاری احساسات کمتر دیده شده رو پیدا کردن که میتونه شدیداً روی رفتار آدمها تاثیر بذاره. اما این راه همیشه با ریسک زیاد همراهه و باید حواسمون باشه چه جوری با کاربرها تا میکنیم؛ چون اعتماد مردم واقعاً با ارزشتر از این بازیهای ریزهمیزهست!
منبع: +