رابطه باحال بین اعتقاد به احترام به والدین و اعتیاد به گوشی؛ یه نگاه دوستانه به نتایج تحقیقات جدید!

بیاید این بار یه سر بزنیم به یه تحقیق جالب که سراغ این رفته بود ببینه باورهای ما درباره احترام به پدر و مادر (یا همون “فرزندپَروری” که بهش می‌گن “filial piety”) چطوری می‌تونه روی اعتیاد به گوشی تأثیر بذاره. اگه اسم این اصطلاح‌ها برات عجیب بود، نگران نباش! من همه‌شونو توضیح میدم تا کارت راحت باشه!

خب، فرزندپَروری همون چیزیه که تو خانواده‌های شرقی زیاد بهش برمی‌خوریم؛ یعنی احترام گذاشتن به والدین و اهمیت دادن به حرف اونا. حالا دانشمندها اومدن فرزندپَروری رو به دو نوع تقسیم کردن: یکی “محبت متقابل” یا reciprocal (یعنی احترام دوطرفه و رفاقتی)، و یکی “سلطه‌گر” یا authoritarian (یعنی احترام از سر اجبار و دستور).

حالا این تحقیق باحال، روی ۱۴۶۸ تا نوجوان تو بازه شش ماه انجام شده بود. بهشون چهار تا پرسشنامه دادن درباره:

  • میزان احترام‌شون به والدین (هر دو مدل)
  • میزان رضایت از نیازهای اساسی (یه توضیح کوچیک: “Basic need satisfaction” یعنی اینکه چقدر حس می‌کنن نیازهای مهم زندگی‌شون مثل دوست داشته شدن، آزادی انتخاب، و احساس مفید بودن براشون برآورده شده)
  • میزان “ego-depletion” (این یکی یعنی اینکه چقدر ذهنشون خسته و بی‌حوصله‌س و انرژی خودش‌داری ندارن)
  • و در نهایت، سطح اعتیادشون به موبایل

نتیجه‌ها چی شد؟ برخلاف واسه خیلی از ماها که فکر می‌کنیم احترام صرف به والدین همه‌چی رو حل می‌کنه، فهمیدن فقط اون دسته‌ای که احترام‌شون بر پایه محبت و درک دوطرفه‌س (همون نوع reciprocal)، کم‌تر به گوشی معتاد می‌شن! اما احترامِ از نوع سلطه‌گر یا همون از سر زور و اجبار، هیچ تأثیر خاصی روی میزان اعتیاد نوجوانا به گوشی نداشت.

پژوهشگران می‌گن این اثرِ مثبت، به خاطر اینه که محبت متقابل بین بچه‌ها و والدین باعث میشه نوجوان‌ها احساس کنن نیازهای اساسی‌شون برآورده شده. مثلاً حس دوست داشته شدن، احترام گرفتن، اینا همه برآورده میشه. وقتی آدم این حس‌ها رو داشته باشه، نیاز نداره برای حال خوبش بره سراغ گوشی و مثلاً تو گوشی غرق شه!

ولی این تازه نصف ماجراست. دانشمندها بررسی کردن ببینن این شرایط برای همه نوجوانا یکسانه یا نه. اینجا یه عامل جالب به اسم “Ego-depletion” وارد بازی شد. (همونطور که گفتم یعنی ذهن خسته و کم‌انرژی برای مقاومت در برابر وسوسه‌ها؛ مثلاً وقتی کلی استرس داشتی یا روز سختی داشتی، دیگه اراده واسه جلوگیری از چک کردن گوشی رو نداری.)

نتیجه شون این شد که وقتی نوجوانا انرژی‌شون کمه و “ایگو-دیپلشن” شون بالا باشه، حتی اگه نیازهاشون هم برآورده شده باشه، باز ممکنه به گوشی معتاد بشن. ولی اونایی که “ایگو-دیپلشن” کمی دارن (یعنی ذهنشون سرحاله)، وقتی نیازهاشون برآورده شده باشه، خیلی کم‌تر به گوشی وابسته می‌شن.

خلاصه‌ش اینه: اگر حس رفاقت و محبت واقعی بین نوجوان و خانواده باشه و نیازهاش تأمین باشه، احتمال اینکه به گوشی وابسته شه خیلی کمتره – مخصوصاً اگر انرژی ذهنی هم داشته باشه و حسابی سرحال باشه!

ایده اصلی این تحقیق اینه که همه چیز برمی‌گرده به کیفیت رابطه و برآورده شدن نیازهای درونی آدما، نه فقط “احترامِ از سر اجبار”. و یه نکته مهم دیگه اینه که خود کنترلی و سرحال بودن هم نقش مهمی داره تا آدم بتونه جلوی وسوسه‌های دنیای مجازی و اعتیاد به گوشی رو بگیره.

اگه خواستید ریزترش رو بدونید: پایه نظری این تحقیق “Self-determination theory” بود که یعنی “نظریه خودتعیینی”؛ خلاصه‌ش اینه که آدما وقتی حس آزادی انتخاب دارن و پایه نیازهای روحی‌شون برآورده شده باشه، حال‌شون بهتره و به رفتارهای اعتیادآور کم‌تر پناه می‌برن.

چطور بود؟ اگه می‌خواین کمتر به گوشی وابسته باشین، سعی کنین هم با خانواده رفیق‌تر باشین و هم با خودتون مهربون‌تر و مراقب انرژی ذهنتون!

منبع: +