وقتی حرف بیماریهای قلبی وسط میاد، اکثر آدما فکرشون میره سمت دارو و رژیم و دکتر و این چیزا. ولی یه موضوع مهم هم هست که خیلیا ازش غافل میشن: همین خرج و مخارج درمان که واقعا کم کم میره رو اعصاب و روان آدم! به این فشار مالی که به خاطر درمان روی خانوادهها میاد، یه اصطلاح علمی جالب هم دارن: “Financial toxicity” یعنی همون سم بودن فشار مالی یا آوار شدن خرج درمان روی زندگی.
حالا این مقاله اومده دقیقاً سراغ این موضوع که این فشار مالی تو بیمارای قلبی که بیماریهای دیگه هم دارن ولی سرطان ندارن (یعنی سر و کلهی سرطان این وسط نیست)، چقدر بر روان آدم اثر داره. خب فکر کنید طرف یه بیماری قلبی داره، بعد مثلا دیابت یا فشار خونم کنارش پیدا کرده و خب خرج درمان اینا هم کم نیست. بعضیا به این حالت میگن «مولتیموربیدیتی»، یعنی چند بیماری مزمن رو با هم داشتن.
کار جالبی که نویسندههای این تحقیق کردن این بود که با یه روش آماری به اسم “latent profile analysis” (یه جور دستهبندی پنهانِ افراد بر اساس ویژگیهای پنهانشون)، اومدن بیمارای قلبی رو بر اساس میزان فشار مالیشون دستهبندی کردن. سه گروه ساختن: یه دسته با فشار مالیِ خفیف یا ملایم (حدود ۶۴ درصد آدمها)، یه گروه با فشار متوسط (۱۱ درصد)، و یه گروه دیگه که اصلا فشار مالی احساس نمیکردن (تقریباً ۲۵ درصد).
بعد اومدن نگاه کردن ببینن تو این دستهها چه خبر بوده؟ جالب اینجاست که متغیرهای جمعیتی (مثلا سن، وضعیت خانواده)، اقتصادی (درآمد و اینا)، حمایت اجتماعی (آدمایی که دور و بر فرد هستن و کمکش میکنن)، و حتی سبک کنار اومدن با استرس هم بین گروههای مختلف فرق داشت. یعنی همه چی تاثیر داشت روی اینکه کسی چقدر این فشار مالی رو حس کنه.
ولی اصل ماجرا اینجاست: اونایی که حتی یه کم فشار مالی رو تجربه میکردن، اضطراب و افسردگیشون خیلی بیشتر از گروهِ بدون این فشار بود! اینو با ابزارهای آماری سنگین مثل “logistic regression” (که یعنی بررسی رابطهها و عوامل تاثیرگذار) و روشهایی مثل “inverse probability of treatment weighting” (یه جور مدلسازی برای اینکه شرایط افراد رو قابل مقایسه کنه)، حسابی بررسی کردن.
مثلا کسایی که فشار مالی ملایم داشتن، نمره اضطرابشون حدود ۱.۹ واحد بالاتر بود، و اگه فشار مالی متوسط بود، این عدد به ۸.۷ میرسید! افسردگی هم همین داستان رو داشت: ۴.۲ و ۱۱.۹ واحد بالاتر، نسبت به اونایی که کلاً فشار مالی روشون نبوده. این تفاوتها قابل توجه و معنیدار بود (یعنی اون p<0.01 نشون میده که این تفاوت فقط از خوششانسی یا تصادف نیست!). بعد با مدلهای محکمی به اسم “دوبلی ربابست” (یعنی مدلی که اگه یه جا احتمالا اشتباه باشه، جای دیگهش جبران میشه!) دوباره این نتایج رو تست کردن و باز هم این رابطه پا برجا بود.
خلاصهش اینکه: فشار مالی ناشی از خرجهای پزشکی تو بیماران قلبی (که بیماری دیگهای هم کنارش دارن) واقعا روی روان و اعصابشون تاثیر میذاره. پروفایلهای مختلفی داره (یعنی بعضیا بیشتر اذیت میشن، بعضیا کمتر)، و بر اساس اینکه تو کدوم دسته باشی، میزان اضطراب و افسردگی متفاوته.
نتیجهای که از این پژوهش درمیاد اینه که سیستم درمانی و پزشکا نباید فقط دنبال چکاپ و دارو و نمودار آزمایش باشن، باید حواسشون به فشار روانی و مالی مریضا هم باشه. حمایتهای مالی و روحی برای این آدما، هم به نفع سلامت روانشونه، هم احتمالا کیفیت زندگیشون رو کلی بهتر میکنه.
اگه اطرافتون کسی با بیماری قلبی و این داستانا دارید، بدونید اگه خیلی از لحاظ روحی خستهست، شاید دلیلش فقط همون تپش قلب نباشه، بلکه تپش جیب و کیف هم توش حسابی نقش داره! پس همدلی و حمایت خیلی مهمه.
منبع: +