آیندهی کار فقط تسلط بر فوت و فنِ کار نیست – بلکه به هوش هیجانی (EQ) بستگی دارد. تری پتزولد، متخصص استخدام، میگوید مهارتهای نرم مثل هوش هیجانی، ارتباطات و مدیریت اختلاف، برگ برندهی کارکنان در بازاری است که با سرعت در حال تغییر است.
آیندهی کار: چرا هوش هیجانی شاهکلید است؟
بازار کار مثل باد در حال تغییر است و با اینکه مهارتهای فنی هنوز مهم هستند، دیگر تمام و کمالِ چیزی نیست که کارفرماها دنبالش میگردند. به گفتهی تری پتزولد، شریک مدیریتی در گروه جستجوی فاکس، آیندهی کار به هوش هیجانی (EQ) و مهارتهای نرم گره خورده است. پتزولد با بیش از ۲۵ سال تجربه در استخدام، شاهد تغییر سلیقهی شرکتها در انتخاب کارمند بوده است.
کمرنگ شدنِ انحصارِ مهارتهای فنی
با سرعتِ سرسامآورِ پیشرفتِ فناوری، مهارتهای فنیِ مورد نیاز، اغلب فقط ظرف چند سال از مد میافتند. برای مثال، کدنویسی – مهارتی که زمانی حکمِ کیمیا را داشت – با ظهورِ چیزهایی مثل ChatGPT و ابزارهای اتوماسیون، دیگر آن جایگاهِ قبلی را ندارد. در حالی که داشتنِ آشناییِ اولیه با فناوری در همهی صنایع لازم است، شرکتها بیشتر مایلند کارمندانشان را با ابزارهای فنیِ خاص، خودشان آموزش دهند.
پتزولد به جای دنبال کردنِ آخرین مدِ فناوری، توصیه میکند روی پرورشِ تواناییهای همیشگی تمرکز کنید: مهارتهای نرمی که با هر صنعت یا نقشی جور در میآیند.
چرا هوش هیجانی مهم است؟
هوش هیجانی یعنی بتوانید احساساتِ خودتان را بفهمید و کنترل کنید و با دیگران هم همدلی کنید. این نقشِ مهمی در ساختنِ روابط، حلِ اختلافات و تقویتِ همکاری در محل کار دارد. پتزولد معتقد است، کارمندانی که هوش هیجانی بالایی دارند، برای گذر از مشکلات، برقراریِ ارتباطِ موثر و رهبریِ موفقِ تیمها آمادهترند.
برخی از نکاتِ کلیدیِ هوش هیجانی عبارتند از:
– مدیریت احساسات: خونسرد ماندن زیرِ فشار و داشتنِ نگرشِ مثبت در طولِ چالشها.
– بازخورد سازنده: دادن و گرفتنِ بازخورد به روشی که باعثِ رشد شود.
– مدیریت اختلاف: برخوردِ حرفهای با اختلافنظرها و پیدا کردنِ راهحلهایی که به نفعِ همه باشد.
– ارتباطات بین فردی: ساختنِ روابطِ محکم از طریقِ ارتباطِ واضح و همدلانه.
– همکاری بین وظیفهای: تأثیر گذاشتن روی همکاران و رهبران در بخشهای مختلف برای رسیدن به اهدافِ مشترک.
کارفرماها دنبالِ چه هستند؟
به گفتهی پتزولد، کارفرماها کاندیداهایی را ترجیح میدهند که هوش هیجانیِ قوی را در کنارِ تخصصِ فنی داشته باشند. مثلاً، رهبرانِ IT که دانششان در امنیت یا زیرساخت را با ارتباطاتِ عالی و تواناییهای حلِ مسئله ترکیب میکنند، خیلی موردِ توجه هستند.
چیزهایی که شرکتها در کاندیداهای با هوش هیجانیِ بالا بیشتر برایشان ارزش دارد، عبارتند از:
1. توانایی کار در تیمها: متقاعد کردن و همکاری با همکاران از بخشهای مختلف.
2. مهارتهای رهبری: رهبری با عمل و انگیزه دادنِ موثر به دیگران.
3. گفتگوهای حیاتی: پیش بردنِ بحثهای سخت با درایت و سرعتِ عمل.
4. تواناییهای ارائه: رساندنِ واضحِ ایدهها به رهبرانِ ارشد.
این مهارتها به سازمانها کمک میکند تا با تغییرات هماهنگ شوند، نوآوری را تقویت کنند و تیمهای منسجمتری بسازند.
چگونه شرکتها هوش هیجانی را تقویت میکنند؟
شرکتهای آیندهنگر اهمیتِ هوش هیجانی را درک میکنند و برای پرورشِ این مهارتها در نیرویِ کارِ خود اقداماتی انجام میدهند. پتزولد چند روش را بیان میکند که سازمانها به کارمندان در توسعهی این مهارتها کمک میکنند:
– برنامههای مربیگری: قرار دادنِ کارمندان کنارِ رهبرانِ باتجربه که الگوی هوش هیجانیِ بالا هستند.
– فرصتهای شبکهسازی: تشویقِ کارمندان به ایجادِ ارتباطات و یادگیری از دیدگاههای مختلف.
– آموزش و توسعه: ارائه کارگاههای آموزشی با تمرکز بر رهبری، ارتباطات و حلِ اختلاف.
شرکتها با سرمایهگذاری در این ابتکارات، نه تنها مجموعهی مهارتهای کارمندان خود را افزایش میدهند، بلکه نیروی کارِ انعطافپذیرتر و سازگارتری ایجاد میکنند.
نکتهای برای کارگران
برای کسانی که دنبالِ آیندهی شغلیِ خودشان هستند، پیام واضح است: روی ساختنِ هوش هیجانی و مهارتهای نرمِ خودتان تمرکز کنید. در حالی که بهروز بودن با پیشرفتهای فناوری مهم است، این تواناییِ شما در برقراریِ ارتباط، رهبری و همکاری است که واقعاً شما را متمایز میکند.
آیندهی کار چیزی بیشتر از همگام شدن با مدِ فناوری است. به انسان بودن ربط دارد – فهمیدنِ دیگران، گذر از مشکلات و رهبری با همدلی. کارگرانی که بر این مهارتها مسلط میشوند، نه تنها در کارشان پیشرفت میکنند، بلکه محلِ کارِ فردا را هم شکل میدهند.
اگر به خواندن کامل این مطلب علاقهمندید، روی لینک مقابل کلیک کنید: cnbc