اگه برات جالب باشه بدونی چرا آدمها افسرده میشن و اینکه فرهنگ چه تأثیری روی افسردگی داره، این مطلب برات پر از نکتههای خفنه! تو این مقاله محققای چینی اومدن دنبال یه موضوع خیلی بامزه و خاص گشتن: اینکه چجوری «رابطه بازی» یا همون guanxi روی حال روحی مردم چین تأثیر میذاره. خب اول یه توضیح کوتاه درباره guanxi: تو فرهنگ چینی، guanxi یعنی همون رابطههای خاص و پارتیبازی و اینجور چیزا. یعنی کلی از کارها رو باید با رابطه راه بندازی تا بشه. این اصلش یه جور External Locus of Control هم حساب میشه، یعنی آدم حس میکنه موفقیت یا بدبختیش به خاطر عوامل بیرونی و دست بقیهس نه خودش.
از اون سمت، self-efficacy هم داریم. اینم به زبون ساده یعنی باور به خودت، اینکه فکر کنی خودت میتونی اوضاع رو کنترل کنی و دست خودته، که بهش Internal Locus of Control میگن. خلاصه، محققها گفتن بیاید بررسی کنیم این دوتا با هم چه ربطی به افسردگی دارن.
یه کار تحقیقی حسابی انجام دادن و دادههای یه نظرسنجی بزرگی که اسمش China Family Panel Studies بود رو بررسی کردن (مثل سرشماری خودمون منتهی با جزئیات خیلی بیشتر درباره خانوادهها، سلامت روانشون و سبک زندگیشون). شرکتکنندهها هم 29225 تا آدم بالای 18 سال بودن، یعنی کلی داده جورواجور داشتن. برای اندازهگیری افسردگی هم از تست معروف CES-D (یه تست هشتسوالی برای اندازهگیری علائم افسردگی) استفاده کردن، و برای guanxi و self-efficacy هم چندتا سؤال با مقیاس لیکرت پرسیدن. لیکرت هم یعنی همون مدل «کاملاً موافق»، «مخالف»، تا «کاملاً مخالف» که تو نظرسنجی ها زیاد دیدی.
نتیجهها واقعاً جالب بود: کسایی که باور داشتن رابطه و پارتیبازی (همون guanxi) خیلی مهمه، یه مقدار بیشتر علائم افسردگی داشتن (عدد دقیقش β=0.206 بود، یعنی یه ارتباط مثبت و معنادار آماری با p<0.001 که نشونه اعتبار بالای این نتیجهس). برعکسش، آدمهایی که به خودشون و تواناییشون باور داشتن (یعنی self-efficacy بالایی داشتن) کمتر افسرده میشدن (اینجا β برابر با -0.151 شد که معنیاش اینه همبستگی منفی برقرار بوده).
یه نکته خفن دیگه هم این بود که امید (hope) هم وسط داستان نقش داشته. یعنی guanxi باعث میشه امید آدم نسبت به آینده کم بشه (β= -۰.۰۱۲۹) و اگر تو خودتو قبول داشته باشی و self-efficacy بالا داشته باشی، امیدت هم بیشتر میشه (β=0.0867). اینجا میگن «امید نقش میانجی» داشته؛ یعنی باور به پارتیبازی میتونه بهطور غیرمستقیم، از طریق پایین آوردن امید، آدمو بیشتر افسرده کنه. برعکس، آدمهایی که خودشون رو قبول دارن، بیشتر امید دارن و کمتر افسرده میشن.
حالا برداشت کلی از این ماجرا چیه؟ اگه تو فرهنگی مثل چین (یا حتی تا حدی ایران خودمون!) رشد کنی که رابطه و پارتی خیلی مهمه، ممکنه بیشتر احساس افسردگی کنی، چون انگار حس میکنی زندگی از دستت خارجه و هر کاری بکنی تهش کار دست رابطههاست. ولی اگه بتونی به خودت و تواناییت باور داشته باشی و امیدت رو حفظ کنی، خیلی راحتتر میتونی با استرسها و غم و غصههات کنار بیای و افسرده نشی.
آخر کار هم محققها پیشنهاد دادن که تو جوامعی مثل چین باید تمرکز بیشتری روی آموزش خودباوری (همون self-efficacy) و امیدواری بذارن تا میزان افسردگی کمتر بشه. گفتن واسه اینکه نتایج قطعیتر شه، لازمه تحقیقات بیشتری تو کشورهای مختلف و تو طول زمان انجام بدن (یعنی تحقیق طولی و بینفرهنگی).
در کل، این مقاله یه پیام مهم داره: اینکه به خودت باور داشته باشی و امیدتو از دست ندی خیلی مهمتر از اینه که بخوای همه کَسو کارت رو رابطهها و پارتیها بذاری. یه جوری هم تأییدیه اینه که خودتو دست کم نگیر؛ یادت باشه خیلی وقتا اوضاع دست خودته شه، حتی اگه فرهنگ دور و برت یه چیزِ دیگه بگه!
منبع: +