اگه فکر میکنی فصلها همون تابستون و زمستون و بهار و پاییز همیشگی هستن، باید بگم خیلی وقته دیگه اینطوری نیست! یه تحقیق جدید خیلی جالب نشون داده که روی زمین “فصلای ساختگی و جدیدی” دارن شکل میگیرن؛ یعنی فصلایی که خودِ ما آدما (انسانها) درستشون کردیم و قبلاً اصلاً وجود نداشتن.
مثلاً توی جنوب شرق آسیا – کشورایی مثل اندونزی و تایلند – یه چیزی درست شده به اسم “فصل دود”. این فصل وقتی میاد که آدما توی زمانهای خشک سال زمینهاشونو آتیش میزنن که برای کشاورزی آماده شه. نتیجهش میشه هفتهها آسمون پر از دود و هوا واقعاً وحشتناک میشه. حالا “دود” و “مه” رو که گفتیم، یه فصل عجیبه دیگه هم هست توی اندونزی به اسم “فصل زباله”! باور کن از آبان تا فروردین (تقریباً نوامبر تا مارچ) مدام موجهای دریا پر از زبالههای پلاستیکی میریزن روی ساحلهای بالی و خلاصه کلی دردسر واسه طبیعت و توریستها.
ولی فقط این نیست. متأسفانه بعضی فصلای طبیعی کلاً دارن نابود میشن. مثلاً توی بریتانیا دیگه مهاجرت یا تخمگذاری بسیاری از پرندگان دریایی به اون شکل سابق اتفاق نمیافته و گردش فصلها حسابی قاطی شده. یا فصل ورزشای زمستونی، چون برف مناطق کوهستانی مخصوصاً آلپ هی کمتر و کمتر میشه، وصعیتش تغییر کرده و خیلی جاها مجبور شدن برف مصنوعی درست کنن. (برف مصنوعی یعنی با دستگاه، آب رو تبدیل به برف کنن که اسکی بازها بتونن ازش استفاده کنن!) این باعث شده زمان لذت بردن از زمستون کلی فرق کنه و حتی بعضیا دیگه نتونن بریزن تو پیست و حالشو ببرن.
حالا یه سری فصلهای جدید هم داریم به اسم “فصلای سنکوپدار”! سنکوپ (syncopated) تو موسیقی یعنی ریتم قاطی بشه یا یه تکیه خاص بیاد جاش تغییر کنه. توی طبیعت، این معنی رو میده که فصلها دیگه مثل سابق نیستن، مثلاً تابستونها خیلی داغتر و زمستونها خنکتر شدن و تعداد رخدادهای آبوهوایی شدید مثل سیل یا طوفان بیشتر شده. این طوری فکر کن که طبیعت دیگه موزیکِ معروف خودش رو با ریتم سابق نمیزنه، یه جاهایی تند میشه، یه جاهایی کند و همهچی رو عجیب و غریب کرده! و به همین خاطر، کلی موجودات زنده که زندگیشون به همین “ریتم” وابستهست، دچار مشکل شدن. مثال بزنم؟ مثلاً گیاهها یا جونورایی که زمان تخمگذاری یا برگریزانشون بهم خورده یا مهاجرت ماهیها درست اتفاق نمیافته. دیگه فصل بارونی و خشکی که مثلاً کشاورزها و ماهیگیرها براش برنامه ریزی میکردن، قابل پیشبینی نیست.
یه اصطلاح دیگه هم تو این تحقیق هست به اسم “فصلای آریتمیک” (Arrhythmic Seasons). آریتمیا تو پزشکی یعنی ضربان قلب قاطی کنه – تو طبیعت هم یعنی همه چیز، مثلاً زمان باز شدن شکوفهها یا رسیدن بعضی حیوانا، بی نظم و پیشبینینشده بشه. مثلاً یه دفعه بهار زودتر بیاد یا تابستون طولانیتر شه و زمستونا کوتاه شه. خلاصه همه چی از اون حالت منظم سنتی درومده و حتی بعضی کشاورزها و روستاها سردرگم شدن که فصل کی شروع میشه و چطوری باید محصولات رو برداشت کنن.
موضوع فقط تغییر فصلها نیست؛ این بحرانیه واسه فرهنگ، اقتصاد و زندگی مردمی که سالها به این نظم امید بستن. مثلاً مردم کنار رودخانه مکونگ (تو تایلند شمالی) همیشه به فصلهای طبیعی اعتماد داشتن واسه ماهیگیری یا کشاورزی. عادت داشتن به جریان منظم آب در فصل بارونی. ولی چی شد؟ ساختن سدها بالا دست باعث شد جریان آب بهم بخوره، ماهیها دیگه درست مهاجرت نکنن و خاک حاصلخیز هم کمتر بشه. تازه با تغییرات اقلیمی (یعنی تغییر آب و هوای زمین تو بلند مدت، مثلاً گرمتر شدن کره زمین)، فصل خشک طولانیتر شده، فصل بارونی کوتاهتر – اما توی همون مدت بارون شدیدتری میاد و کشاورزا هی استرس دارن که آخرش چی میشه.
در جواب این اوضاع، مردم و دولتها چه کار کردن؟ مثلاً توی فصل دود الان تو جنوب شرق آسیا آدما آگاهتر شدن. پیشبینی وضعیت هوا رو جدی میگیرن، تو خونه هاشون فیلتر هوا میزارن و کارزارهای بهداشتی راه میندازن. این خوبه ولی اگه فقط به این کارهای موقتی (که بهشون میگن adaptive fixes یعنی راهحلهای موقتی و سازگارانه) بسنده کنیم، مشکل اصلی باقی میمونه چون ریشهی اصلی دود و آلودگی – مثل نابودی جنگل و سوزاندن کشتزارها – درست حل نمیشه. تازه ممکنه انقدر به این فصلهای عجیب عادت کنیم که دیگه کسی نگه باید مسوولین و شرکتا رو گیر بندازیم تا مشکلات اساسی رو حل کنن!
خلاصه بگم، ما باید نگاهمون رو به زمان و فصلها عوض کنیم. الان بیشتر مردم با ساعت و دقیقه همه چی رو میسنجدن – زمانبندی گوشی، قطار، زندگی روزمره – ولی از یاد بردیم که قبلاً این ریتم بر اساس طبیعت بوده: کی فصل بارونی شروع میشه، کی ماه کامل میشه یا زمان برداشت محصول. اگه این نگاه رو دوباره زنده کنیم و حتی از دانش بومی و سنتهای قدیمی مردم (که تجربه قوی دارن تو فهمیدن ریتم طبیعی) بیشتر کمک بگیریم، شاید بتونیم راهحل بهتری برای سازگاری با این اوضاع جدید پیدا کنیم.
در آخر، باید بگم فصلها فقط خونهتقسیم بندی روزها نیستن – بلکه یه جور ارتباط با طبیعته. اگر بخوایم آینده پایداری بسازیم (یعنی زمینی که بشه توش سالم و خوب زندگی کرد)، باید با این ریتم تازه و عجیب فصلها هماهنگ بشیم و دیگه قضیه رو ساده نگیریم. خلاصه؛ اگه تابستون و زمستونت عجیب شدن، بدون این فقط مشکل تو نیست، کل طبیعت داستانش عوض شده!
منبع: +