بیاین روراست باشیم؛ این روزا همهمون هرچی میخوایم بدونیم میریم سراغ اینترنت و خب اون چیزی که بهمون نشون داده میشه ۹۹٪ احتمالاً داره با کمک یک الگوریتم انتخاب میشه. حالا الگوریتمها چیان؟ خیلی ساده بگم، الگوریتم یعنی یه سری دستور که به کامپیوتر میگه چطور اطلاعات رو برات بچینه یا فیلتر کنه؛ مثلاً همون چیزی که تو اینستاگرام یا گوگل باعث میشه یه سری خبرها رو بیشتر ببینی و یه سری کمتر.
حالا نکتهای که همیشه سر زبوناست، اینه که وقتی همهچی با الگوریتم کار میکنه، آدما زیادی محو دنیای خودشون میشن و دیگه چیزای جدید رو کمتر میبینن. به این میگن “information cocoon”، یعنی پیله اطلاعاتی که خودمون دور خودمون میپیچیم. تو این تحقیق اومدن بررسی کردن که وقتی مردم بفهمن دارن با الگوریتم سروکار دارن (که بهش میگیم algorithmic awareness)، چه حسی به گشتوگذار آنلاین پیدا میکنن و آیا مقاوم میشن یا بیشتر همکاری میکنن.
تو آزمایش این تحقیق، یه عالمه آدم جمع کردن و کاری کردن که تو یه محیط شبیهسازیشده دنبال اطلاعات بگردن. جالب اینجا بود که اصلاً تو این شبیهسازی، دیگه الگوریتم نبود که چیزی رو بچینه؛ همه اطلاعات شانسی و تصادفی پخش شده بود! یعنی هرچی میدیدی همون بود و فرقی نمیکرد کسی چی سرچ کنه. اما به بعضیا گفتن که الگوریتم داره کنترل میکنه و به بعضیا نه.
خب، نتیجه چی شد؟ اونایی که فکر میکردن الگوریتمی پشت ماجرا هست، حتی تو محیطی که واقعاً هیچ الگوریتمی نبود، بیشتر اهل همکاری با اون «سیستم» شدن؛ حالا مثلاً بیشتر طبق پیشنهادها پیش میرفتن و کمتر حس مقاومت داشتن. این رفتار “compliance” اسمشه، یعنی همراهی یا همکاری کردن با چیزی که تصور میکنن داره کنترلت میکنه. یعنی فقط آگاهی از وجود الگوریتم باعث شد رفتار آدما تغییر کنه!
یه چیز جالبتر این که این آگاهی، باعث شد هم حس قدرت (همون “perceived power”؛ یعنی فکر کنی کنترلی داری) و هم حس کنترل درونی (“internal control” که یعنی خیال کنی خودت گشتی و انتخاب کردی) تو مردم بالا بره. وقتی این حس قدرت و کنترل بیشتر شد، تمایلشون به همکاری با الگوریتم هم بیشتر شد.
در واقع این تحقیق بهمون میگه که فقط دونستن این که الگوریتمی وجود داره، میتونه فاز رفتار دیجیتالیمونو عوض کنه؛ حتی اگر واقعا خبری از الگوریتم نباشه! یا مثلاً وقتی با هدف خاصی داری دنبال چیزی میگردی و فکر میکنی الگوریتم هست، بیشتر با سیستم راه میای تا وقتی که بیهدف فقط گشتوگذار میکنی.
جمعبندیشون این بود: حالا که دنیامون حسابی گره خورده به رسانههای جدید و الگوریتمها همهجا هستن، دونستن همین تأثیرات روانی خودش کلی کمک میکنه تا ناخودآگاه فناوری (یا همون technological unconsciousness، یعنی حالت بیخبری یا بیتوجهی به تأثیری که تکنولوژی رومون داره) کمتر بشه و یاد بگیریم چیجوری بهتر و آگاهانهتر با این الگوریتمها سر و کله بزنیم. خلاصه، دفعه بعد که رفتی دنبال چیزی تو اینترنت و حس کردی “یکی داره انتخاب میکنه چی ببینی”، بدون که همین آگاهی ساده چطور میتونه کل ماجرا رو عوض کنه!
منبع: +