رابطه رهبری اصیل و نوآوری‌های یواشکی کارمندا: نقش تعهد عاطفی تو این ماجرا

خب بذار یه سری مقدمات رو بگم! تو دنیای کسب‌و‌کار، یکی از چیزایی که باعث می‌شه شرکت‌ها همیشه قوی بمونن و رشد کنن، «نوآوری»ـه؛ یعنی همون کارهای خلاقانه و جدید که بازار رو تکون می‌ده. حالا یه نوع خاص از نوآوری هست که بهش می‌گن “Deviated Innovation” یا “Bootleg Innovation” یعنی نوآوری‌هایی که کارمندها یه خورده خارج از چارچوب و قانونِ رسمی شرکت انجام می‌دن، بیشتر شبیه همون کارهای خلاقانه یواشکی خودمون!

اخیراً تو دانشگاه‌ها خیلی دارن روی این موضوع کار می‌کنن که چی باعث می‌شه کارمندها دست به این نوآوری‌های یواشکی بزنن و اصلاً رهبری مدیر تو این وسط چه نقشی داره؟

تحقیق جدیدی که انجام شده، اومده به این قضیه تو شرکت‌های تکنولوژی بالای چین نگاه کنه. تو این تحقیق با ۳۷۸ نفر از کارمندهای این شرکت‌ها مصاحبه و داده جمع کردن. جالب اینجاست که این کار رو با روش‌های آماری دقیق مثل SPSS و AMOS انجام دادن. حالا این ابزارها چیه؟ مثلاً SPSS و AMOS نرم‌افزارایی هستن که کمک می‌کنن داده‌ها رو مدل‌سازی و تحلیل آماری کنن و ببینن دقیقاً چه چیزایی روی هم تاثیر دارن.

یه نکته مهم دیگه اینه که اومدن با دو تا تئوری اساسی جلو رفتن:

  • تئوری تبادل اجتماعی (Social Exchange Theory): یعنی روابط کاری بیشتر شبیه معامله‌ست؛ هر کی چیزی می‌ده تا چیزی بگیره.
  • سیستم شخصیتی شناختی-عاطفی (Cognitive-Affective Personality System): یعنی یه نفر بسته به فکر و احساسش رفتار می‌کنه.

تو این تحقیق، بررسی کردن که رهبری اصیل (Authentic Leadership) چطوری رو نوآوری یواشکی کارمندها تاثیر داره. حالا رهبری اصیل اصلاً یعنی چی؟ یعنی مدیری که واقعاً خودش باشه، نقاب نزنه، رک و راست باشه، ارزش‌هاش واقعی باشن و همیشه شفاف رفتار کنه.

نتیجه‌هایی که گرفتن خیلی جذابه:

  • رهبری اصیل تاثیر مثبت و قابل توجهی روی نوآوری‌های یواشکی داره (مقدار تاثیر 0.409 بود، یعنی واقعا محسوس بود).
  • رهبری اصیل خودش چهار تا بعد مهم داره: خودآگاهی (اینکه مدیر خودش رو بشناسه)، شفافیت در روابط (یعنی همه بدونن مدیر چه فکری تو سرشه)، اخلاق درونی‌شده (یعنی مدیر واقعاً از ته دل به ارزش‌هاش پایبنده نه فقط برای نمایش)، و پردازش متعادل اطلاعات (یعنی قضاوت‌هاش عادلانه و همه جوانب رو می‌بینه).
  • همه این چهارتا بعد، تاثیر مثبت روی نوآوری یواشکی دارن؛ مثلاً خودآگاهی (تاثیر 0.101)، شفافیت روابط (0.196)، اخلاق درونی‌شده (0.129)، و پردازش متعادل اطلاعات (0.268). اونایی که دنبال جزییات عددین، اینم از دیتا!

حالا بخش جالب‌تر اینه که رهبری اصیل فقط روی نوآوری یواشکی تاثیر نمی‌ذاره؛ بلکه روی تعهد عاطفی کارمندها (Affective Commitment) هم تاثیر می‌ذاره. تعهد عاطفی یعنی یه نفر از ته دل به شرکتش وفاداره و دوست داره اونجا بمونه، نه به خاطر پول یا اجبار، بلکه به خاطر احساساتش به محیط کار و همکارا.

باز همه ابعاد رهبری اصیل روی تعهد عاطفی هم تاثیر مثبت دارن: خودآگاهی (0.201)، شفافیت روابط (0.264)، اخلاق (0.136)، پردازش متعادل (0.361). باز هم عددای مثبت بالا یعنی هر چی مدیر اصیل‌تر، کارمندها دلی‌تر به شرکتشون وابسته می‌شن.

آهان یه چیز دیگه: نشون داده شد که تعهد عاطفی نقش واسطه (یعنی Mediator) رو بازی می‌کنه بین رهبری اصیل و نوآوری یواشکی. یعنی مدیرای اصیل باعث می‌شن کارمندها دلی‌تر شرکت رو دوست داشته باشن و این باعث می‌شه بیشتر دنبال نوآوری‌های خودجوش و حتی گاهی خلاف روال رسمی باشن (تاثیر این رابطه واسطه‌ای هم 0.396 بود که قابل توجهه).

خلاصه اینکه، اگه مدیر شرکتت اصیل و واقعی باشه و باهات روراست رفتار کنه، هم احتمال اینکه کارمندها نوآوری یواشکی کنن بیشتر می‌شه، هم دل‌بستگی‌شون به شرکت بالاتر می‌ره. تازه این دل‌بستگی باعث می‌شه نوآوری یواشکی هم راحت‌تر شکل بگیره. این تحقیق حسابی راه رو برای مدیرایی که می‌خوان هم فضای خلاق بسازن هم دلی از کارمنداشون بگیرن باز کرده!

در آخر، این مدل نشون می‌ده که ترکیب صفات اصیل تو مدیریت و توجه به احساسات آدم‌ها، می‌تونه سکوی پرش شرکت‌ها برای رقابت و خلاقیت باشه.

منبع: +