وقتی هوش مصنوعی با دانش بومی دست می‌ده!

خب رفقا، امروز اومدم درباره یه موضوع باحال حرف بزنم: اینکه وقتی دانش بومی سرخپوست‌های آمریکا با هوش مصنوعی قاطی میشه، چی درمیاد؟ معلومه که کلی حرف جدید درمیاد! بذارین براتون توضیح بدم چه اتفاق‌هایی داره می‌افته، اونم طوری که حس کنین توی کافه نشستیم و دارم براتون تعریف می‌کنم.

اصلاً اینو می‌دونستین که خیلی از اقوام بومی آمریکا اصلاً یه واژه مخصوص برای “هنر” مثل چیزی که ما تو ذهن داریم، ندارن؟ براشون چیزی به اسم “هنر” جدا از زندگی وجود نداره. کارهاشون بیشتر مثل یه مراسم، دعا، طراحی یا حتی آموزش محسوب میشه. تو زبان لاکوتا، مثلاً وُواچینتکا یعنی فکر عمیق و وُچه‌کییه یعنی دعا یا هدیه دادن. خلاصه، واسه اونا هنر یه چیز زنده‌ست، نه یه شی بی‌جان توی موزه!

حالا چند نفر از هنرمندان و تکنولوژیست‌های امروزی بومی — مثل سوزان کایت از قبیله اوگلالا لاکوتا، ریون چاکان از دینه و نیکلاس گالانین از قبیله تْلین‌گیت — اومدن با الهام از همین نگاه‌ها دارن کارای خیلی متفاوت از بقیه انجام میدن. اینا به جای اینکه مثل خیلی از شرکت‌های فناوری، داده مردم رو بدون اجازه جمع کنن (به این میگن مدل‌های استخراج داده — یعنی اطلاعات رو از مردم می‌کشن بیرون)، دنبال سیستم‌های رابطه‌محور هستن؛ یعنی اول رابطه، بعد دیتا!

سوزان کایت رو مثال بزنیم. کارهای هوش مصنوعی‌اش یک مدل بومی به اسم حاکمیت داده رو اجرا می‌کنه — این یعنی داده فقط وقتی میاد وسط که ارتباط دوطرفه و با رضایت باشه. برخلاف شرکت‌های تکنولوژی که همینجوری تیک “قبول قوانین” می‌زنیم و نمی‌دونیم دیتاها کجا میره، تو پروژه‌های سوزان باید واقعاً حضور داشته باشی تا سیستم باهات ارتباط بگیره و تازه خودش هم چیزی بهت پس می‌ده!

یه چیزی هم در مورد خودش گفته که خیلی باحاله: «این داده و آموزش مال خودمه. دقیق می‌دونم چیا رو بهش یاد دادم. مدل چندان بزرگ و پیشرفته‌ای نیست، اما صمیمی و کوچیکه. من دنبال اینکه خفن‌ترین تکنولوژی بسازم نیستم. من هنرم. فقط برام مهمه پیچیدگی کارم تو چند سطح باشه، نه فقط از لحاظ فنی!»

از اون طرف، بقیه‌ی هنرمندای بومی هم دارن از صدا، رباتیک یا اجرا استفاده می‌کنن تا نشون بدن میشه با منطق اتوماسیون (یعنی کارایی که کاملاً خودکار شدن)، نظارت و استخراج داده مقابله کرد. تازه، یادتون باشه که مردم بومی، از اولم جدا از تکنولوژی نبودن؛ خودِ زیرساخت آمریکا از زمین و نیروی کار و فرهنگ اونا ساخته شده. سؤال اینه که چرا اصلاً کسی فکر کرده این دو تا جدا هستن!

دوستامون اینجا میان و سؤال اساسی‌تری می‌پرسن: اگه هر سیستمی، قبل از جمع‌آوری اطلاعات اول باید یه رابطه بسازه چی؟ اگه پیش‌فرض به‌جای اجازه تدریجی، “نپذیرفتن” باشه و فقط وقتی آماده بودی دیتا بدی؟ این هنرمندا دنبال اون نیستن که تیک بزنن یا توی سیستم فعلی حل شن؛ اونا دارن سیستم بعدی رو طراحی می‌کنن!

حالا یه نگاهی هم به کارای هر کسی بندازیم:

سوزان کایت
یه اثرش، که “هفت دختر کوچیک” (Wičhíŋčala Šakówiŋ) اسمشه، یه موی بافته‌شده چهار متری با سنسورهای خفن داره. موقع اجراش، با حرکات بدنش، این بافت مو اطلاعاتش رو به یک مدل یادگیری ماشین منتقل می‌کنه — یادگیری ماشین یعنی سیستم بتونه خودش از تجربه چیز یاد بگیره، مثل اینکه چطور از ویدیوها یا دیتای آدم‌ها رفتارها رو یاد بگیره. بعد اون حرکت‌ها تبدیل به صدا میشه و کل گالری رو پر می‌کنه. زیر پاشم سنگ‌ها جوری چیده شده که نقشه‌های ستاره‌ای لاکوتا رو تداعی کنه؛ یعنی علم ستاره‌شناسی قدیمی اونا هم هست.

یک کار دیگه‌اش “سنگ سخنگو” (Ínyan Iyé) هست. تو این نصب، هوش مصنوعی توی خود اثر جاسازیه و با تماشاچی‌ها حرف می‌زنه. جوری نورها و صداها تغییر می‌کنن که گویی خود سنگ باهات ارتباط می‌گیره. هدفش هم همون چیزیه که سوزان صداش می‌کنه “هوشِ فراتر از انسان” — سیستمی براساس بده‌وبستان و مسئولیت متقابل.

ریوِن چاکان
یه قطعه آهنگ ساخته که جایزه پولیتزر هم برده! اسمش هست “جرم بی‌صدا” (Voiceless Mass). تو کلیسای سن‌جان تو میلواکی اجرا شد و کل فضا رو با صداهای عجیب و الکترونیکی (که اِفکت آکوستیک ساختمان کلیسا رو هم می‌گیره)، پر می‌کنه. خودش میگه این انگار یه جور احضار حضور تاریخیه؛ یعنی صداهایی که خودشون حضور ندارن اما حس میشن! هر اجرایش ضبط میشه، مثل اینکه یه شبکه از سنسورها حضور فرد رو ثبت کنن — فقط با رضایت کامل.

نیکلاس گالانین
تو کار “اسم من زمین” (Aáni yéi xat duwasáakw) از یه طبل بزرگ مکانیکی استفاده کرده که از سقف آویزون شده و در اصل از چوب گیلاس ساخته شده (در حالی که سنتی‌هاشو با سرو قرمز درست می‌کردن). بازوی رباتیک طبل رو با ریتم ضربان قلب می‌زنه؛ این صدا بین گذشته و تکنولوژی جدید دائما می‌چرخه. حس برخورد ریشه‌ها و اتوماسیون رو خیلی خوب منتقل می‌کنه.

یه کار دیگه‌ش مجسمه بزرگیه که از توتم‌های تکه‌تکه شده ریخته‌گری شده — جلوه‌ای از تکنولوژی و ارزش اطلاعات تو قبیله تلین‌گیت. توتم‌ها برای اونا مثل سیستم اطلاعاتی می‌مونن، چون روشون داستان، تاریخچه و افسانه رو حک می‌کردن، درست مثل دیتابیس‌های امروزی ولی به زبون چوب!

جمع‌بندی! هنرمندای بومی دارن یاد میدن میشه با تکنولوژی، رابطه‌ای خلق کرد که توش احترام، رضایت و یادگیری دوطرفه وجود داره، نه فقط جمع‌آوری کورکورانه داده. به قول خودشون: “ما از اول جزو تکنولوژی بودیم؛ حالا داریم آینده‌ش رو می‌سازیم!”

منبع: +