علم رفتارشناسی: راز ساختن شهرای دوست‌داشتنی و آدم‌محور!

خب بچه‌ها، بیاین امروز در مورد یه موضوع باحال حرف بزنیم: اینکه چطوری میشه علم رفتارشناسی رو با برنامه‌ریزی شهری قاطی کرد تا شهرها رو جوری بسازیم که واقعا به درد آدم‌ها بخوره و زندگی توش راحت‌تر و شادتر پیش بره. شاید اسم رفتارشناسی یا Behavioral Science براتون جدید باشه، این یعنی علمی که رفتار آدم‌ها رو بررسی می‌کنه و می‌خواد بفهمه چرا یه کاری رو انجام می‌دن یا نمی‌دن.

اول بذار بفهمیم اصل قضیه چیه: شهرسازی یا همون آرایش فضایی توی شهر (Urban Planning) فقط این نیست که ساختمون‌ها رو این‌ور اون‌ور بذارن و یه کم خیابون و پارک بسازن. نه، کلی فرق می‌کنه که این فضاها چجوری چیده میشن چون همین چیدمان و شکل شهر خیلی روی رفتار و روحیه ما تاثیر می‌ذاره. مثلاً اگه یه پیاده‌رو خوشگل و پارک دنج سر راهت باشه، بیشتر از خونه میای بیرون، حال می‌کنی ورزش کنی، با همسایه‌ها صحبت می‌کنی و کلاً یکم شادتر می‌شی. اما اگه ساختمونا همه خشکه و هیچ فضای سبزی نداری، معلومه که بعد یه مدت زده میشی!

حالا یه تیم پژوهشی اومدن و هفت تا حوزه اصلی از برنامه‌ریزی شهری رو زیر ذره‌بین بردن: شکل و فرم شهر (Urban Form)، ساختمون‌ها و محیط ساخته‌شده (Built Environment)، خدمات زیرساختی مثل آب و برق و حمل و نقل (Infrastructure Services)، منظر شهری یعنی فضاهایی که آدم رو سر ذوق میارن (Urban Landscapes)، فضاهای عمومی مثل پارک و میدون و پلازا (Public Spaces)، نوع بافت خونه‌ها (Urban Housing Fabric) و خودِ طراحی شهری (Urban Design).

نتیجه‌شون خیلی جالب بود: شکل محیط اطرافمون مستقیماً روی مغز و رفتار و حتی روان ما تاثیر میذاره! یعنی اگه یه فضایی دوست‌داشتنی و کارآمد باشه، آدما توش خوشحال‌ترن، روابط اجتماعی قوی‌تر میشه و حتی میتونه آدم‌ها رو به کارای مثبت‌تر سوق بده. جالبه بدونین که برعکسش هم صادقه؛ یعنی آدم‌ها با کارهاشون و عادت‌هاشون به مرور به ساختن یا تغییر دادن شهر کمک می‌کنن.

این وسط، رفتارشناسی کمک می‌کنه طراحا و برنامه‌ریزها راحت‌تر بفهمن چی خوب جواب میده و چی نه. مثلاً میتونن از Environmental Psychology استفاده کنن (یعنی روانشناسی محیطی، علمی که نگاه می‌کنه آدمها توی محیط‌های مختلف چطوری واکنش نشون میدن) یا سراغ Behavioral Theory برن (تئوری‌های مربوط به رفتار که توضیح میدن چرا آدما یه کارایی رو ترجیح میدن). با ترکیب اینا، مدل جدیدی پیشنهاد دادن که کمک می‌کنه طراحی‌ شهری واقعا با نیازها و خصوصیات مردم هماهنگ بشه.

تو نتیجه‌گیری‌شون هم گفتن که اگه شهرها درست و اصولی برنامه‌ریزی بشن، نه‌تنها اقتصاد رشد می‌کنه، بلکه مردم بیشتر با هم دوست میشن و محیط‌زیست هم کمتر آسیب می‌بینه. اما اگه طراحی بد باشه، مثلا محله‌ها سرد و غم‌انگیز یا بدون امکانات باشه، رسماً آدم‌ها رو عصبی‌تر می‌کنه و رشد شهر رو هم داغون می‌کنه.

چند تا توصیه هم داشتن که واقعا ارزش داره:

  • حتما موقع طراحی، مردم خودشون هم مشارکت بدن (Participatory Design یعنی همه نظردهی کنن نه فقط کارشناس‌ها!)
  • طرح‌هایی پیاده کنن که پیاده‌روی رو جذاب کنه و شهر آدم‌محور باشه، نه ماشین‌محور.
  • فضای سبز رو عادلانه تو شهر پخش کنن که همه بتونن از پارک و باغچه لذت ببرن.
  • حواسشون به بافت و ویژگی‌های هر منطقه باشه و خودسرانه یه طرح یکسان نزنن (Context-sensitive Planning یعنی طراحی متناسب با موقعیت هر جا).
  • بعد اجرای طرح‌ها، بررسی کنن که واقعا مردم چطوری با محیط جدید رفتار می‌کنن (Post-Implementation Behavioral Assessment یعنی ارزیابی رفتار آدم‌ها بعد از اجرا، که ببینیم واقعا اثری که میخواستیم رو گذاشته یا نه).

پس دفعه بعد که توی شهرت قدم زدی، با دقت نگاه کن ببین چه چیزهایی باعث میشه حس خوبی داشته باشی یا برعکس، حالتو می‌گیره. شاید یه روزی تو هم بخوای شهر رو برای خودت و بقیه قشنگ‌تر و دوست‌داشتنی‌تر بسازی!

منبع: +