اینترنت به واسطه طمع بیپایان شرکتها و تبلیغات آزاردهنده در حال تغییر ماهیت است. از نتایج جستجوی کمکیفیت گوگل تا فضای بیروح شبکههای اجتماعی، وب دیگر آن محیط آزاد و خلاق سابق نیست. آیا سال ۲۰۲۵ میتواند نقطهای برای بازنگری و رهایی از این چرخه طمع باشد؟
به نظر میرسد اینترنتی که میشناسیم در حال فروپاشی است. این فروپاشی نه در زیرساخت فیزیکی، بلکه در ماهیت آن به عنوان ابزاری برای ارتباط، اطلاعات و نوآوری است. کابلهای فیبر نوری همچنان در بستر اقیانوسها قرار دارند و مراکز داده فعال هستند. اما پلتفرمهایی که زمانی به کاربران قدرت میدادند، اکنون پوچ و توخالی به نظر میرسند. گویی طمع و بیتفاوتی شرکتها آنها را هدایت میکند. از موتورهای جستجوی ضعیف گرفته تا هرج و مرج شبکههای اجتماعی، اینترنت روز به روز کمکاربردتر و ناامیدکنندهتر میشود.
افول موتورهای جستجو
گوگل، که زمانی سنگ بنای اینترنت بود، از ارائه پاسخهای شفاف و مفید فاصله گرفته است. به جای آن، گوگل به تبلیغات، clickbait و دستکاری سئو (SEO) اولویت میدهد. محققان آلمانی اخیراً نشان دادند که گوگل اغلب صفحات بیکیفیت پر از لینکهای وابسته و ترفندهای سئو را بالاتر از محتوای آموزنده نمایش میدهد. این زوال، گوگل را به دروازهای برای تبلیغات تبدیل کرده است. تبلیغکنندگان مجبورند برای دیده شدن هزینه کنند. در عین حال، تجربه کاربران عادی ضعیفتر میشود.
آمازون نیز با مشکل مشابهی روبروست. این فروشگاه آنلاین مملو از کالاهای کپی و محصولات تبلیغاتی است. یافتن کالاهای باکیفیت دشوارتر از همیشه شده است. هر دو پلتفرم به عرصهای برای تسلط تبلیغکنندگان تبدیل شدهاند. مصرفکنندگان مجبورند نتایج نامربوط یا بیکیفیت را بررسی و غربال کنند. شکایات ضدانحصاری علیه این غولهای فناوری نشان میدهد که چگونه مدلهای سودمحور آنها به تجربه کاربر آسیب میزند.
سقوط مداوم شبکههای اجتماعی
وضعیت شبکههای اجتماعی نیز بهتر نیست. فیسبوک، که زمانی مرکز اخبار و ارتباطات شخصی بود، به فضایی تبدیل شده است که مملو از صفحات طنز، بحثهای سیاسی و تبلیغات آزاردهنده است. محتوای خبری تقریباً از این پلتفرم ناپدید شده و جای خود را به ویدیوهای تکراری TikTok و پستهای بیربط داده است.
ایکس (توییتر سابق) به فضایی دوقطبی تبدیل شده است. گفتمانهای جانبدارانه، اصطلاحات فنی و تبلیغات ضعیف در آن غالب است. TikTok، یکی از معدود پلتفرمهایی که شادی و خلاقیت اصیل را ارائه میدهد، با خطر ممنوعیت در ایالات متحده روبروست. این موضوع نگرانیهایی را درباره آینده فضاهای دیجیتال متنوع ایجاد میکند.
هجوم هوش مصنوعی مولد
ظهور هوش مصنوعی مولد (Generative AI) نیز به این هرج و مرج دامن زده است. این فناوری پلتفرمها را با محتوای مصنوعی بیکیفیت اشباع کرده است. از تصاویر جعلی که برای تحریک واکنشها طراحی شدهاند تا مناظر تولید شده توسط هوش مصنوعی که با کمی دقت، ساختگی بودنشان آشکار میشود، این هجوم “آشغال” اصالت تعاملات آنلاین را تضعیف میکند. حتی محتوای به ظاهر واقعی، مانند پستهای اینستاگرام یا گروههای فیسبوک، اغلب توسط هوش مصنوعی دستکاری میشوند.
طمع و رکود شرکتها
در قلب افول اینترنت، طمع شرکتها قرار دارد. شرکتهای فناوری دیگر نوآوری یا رضایت کاربر را در اولویت قرار نمیدهند. در عوض، آنها بر کاهش هزینهها، افزایش سود و سرکوب رقابت تمرکز میکنند. این رویکرد منجر به ایجاد پلتفرمهایی میشود که راحتی بدون خلاقیت و سودمندی بدون لذت را ارائه میدهند. غولهای سیلیکون ولی با کاربران بیشتر مانند کالا رفتار میکنند تا همکار، و این باعث از بین رفتن اعتماد و تعامل میشود.
آیا شانسی برای تغییر وجود دارد؟
با نزدیک شدن به سال ۲۰۲۵، اینترنت در یک دوراهی قرار دارد. آیا به مسیر استثمار و ابتذال ادامه خواهد داد؟ یا کاربران از پلتفرمهایی که روزانه به آنها وابسته هستند، چیز بهتری طلب خواهند کرد؟ مسیر فعلی نشان دهنده فروپاشی است، اما فرصتی برای بازنگری در زندگی دیجیتال نیز فراهم میکند. با به چالش کشیدن تسلط پلتفرمهای سودمحور و جستجوی جایگزینهایی که به کاربران احترام میگذارند، میتوان اینترنتی معنادارتر و عادلانهتر ساخت.
اگر این واقعاً پایان اینترنتی باشد که ما میشناسیم، شاید چیز بدی نباشد. این میتواند هشداری باشد که برای ساختن چیزی بهتر به آن نیاز داریم.
اگر به خواندن کامل این مطلب علاقهمندید، روی لینک مقابل کلیک کنید: fastcompany.com