رهبری در میان آشوب به تصمیمگیریهای جسورانه و هوشمندانه نیاز دارد. در دنیایی پر از تلاطم و عدم قطعیت، رهبران باید تعادلی پویا میان ثبات و تغییر ایجاد کنند تا مسیر رشد سازمانها هموار شود. پذیرش آشوب و دگرگونی میتواند نه تنها روایتهای رهبری را از نو تعریف کند، بلکه زمینهساز انعطافپذیری، نوآوری و پیشرفت در مواجهه با چالشها باشد.
رهبری: میان تلاطم و ثبات
امروزه با پیشرفت سریع فناوری، تغییر نیازهای مشتریان و نامعلوم بودن اوضاع جهان، سازمانها برای بقای خود، باید تغییر و تحول را با آغوش باز بپذیرند. این مسیر اغلب رهبران را وادار میکند در ناشناختهها قدم بگذارند، مدلهای کسب و کار را دوباره طراحی کنند و فرهنگ نوآوری را در سازمان شعلهور سازند. اما این اقدامات، آشفتگی را وارد محیطهای با ثبات میکند و رهبران را به چالش میکشد تا میان تلاطم و کنترل، تعادل برقرار کنند.
رهبری که معمولاً با نظم و ثبات همراه است، حالا ممکن است نیاز به تغییر الگو داشته باشد. ایدهی ایجاد تلاطم برای تحریک رشد، نشان میدهد رهبری کمتر به هدایت در یک مسیر مشخص مربوط میشود و بیشتر شبیه راه رفتن بر روی طناب است؛ طنابی که یک طرفش سکون و طرف دیگرش تحول است. این دیدگاه، مفهوم سنتی «رهبر به عنوان آورندهی نظم» را به چالش میکشد و نقش رهبر را به عنوان «معمار آینده» بازتعریف میکند؛ معماری که از به هم ریختن وضعیت فعلی برای ساختن فردایی بهتر، نمیترسد.
هزینهی تحول برای رهبران
در حالی که به تحول سازمانی توجه زیادی میشود، هزینهی شخصیِ این تحول برای رهبران، اغلب نادیده گرفته میشود. خستگی و آسیبهای روحی، فقط مختص مدیران میانی نیست. این مشکلات، اغلب در سطوح بالا هم دیده میشود. رهبرانی که مسئول هدایت تحولات بزرگ هستند، با فشارهای بیوقفهای مواجهاند و لحظهای آرامش ندارند. تحقیقات جدید، بر اهمیت توجه به تاثیر روانیِ تحول بر رهبران، برای دستیابی به موفقیت پایدار، تاکید میکنند.
مسیر رهبری، به ندرت مستقیم و بدون چالش است. رهبران، برای پیشبینی و کاهش چالشها، آموزشهای گستردهای از جمله آموزش اجرایی، آموزش تحلیلی و مربیگری را میگذرانند. اما اگر راه حل رکود، نه در اجتناب از تلاطم، بلکه در پذیرفتن آن باشد، چه؟ حرکت آگاهانه در فضای میان نظم و بینظمی، ممکن است پتانسیلهای نهفته را آزاد کند و رهبران را قادر سازد تا سازمانها و خودشان را متحول کنند.
تلاطم: کاتالیزوری برای رشد
در گذشته، رهبری به عنوان پیروی از ثبات، ایدهآل بود. چهرههایی مانند استیو جابز و هوارد شولتز، به خاطر «بهبود اوضاع» در زمان بحران، مورد تحسین قرار میگیرند. اما اگر به رهبرانی توجه کنیم که پس از گذر از تلاطمهای شدید، قویتر شدهاند، چه؟ این تجربهها، هرچند دردناکاند، اغلب به عنوان محکی برای رشد عمیق شخصی و حرفهای عمل میکنند.
مایکل استنفورد، متخصص باتجربه در توسعهی رهبری، معتقد است که باید به تلاطم به عنوان فرصتی برای تحول نگاه کرد. استنفورد با استفاده از یافتههای تحقیقات بالینی در مورد رشد پس از سانحه، تاکید میکند که تجربههای بیثباتکننده میتوانند منجر به «روایتهای پختهتر» شوند. رهبرانی که تلاطم را به عنوان یک ابزار یادگیری میپذیرند، میتوانند داستانهای رهبریِ خود را بازنویسی کنند و توانایی خود را برای هدایت سازمانها در میان چالشهای آینده، تقویت کنند.
سه نتیجهی تلاطم
وقتی رهبران با تلاطم شدید مواجه میشوند، پاسخهای آنها معمولاً در سه دسته قرار میگیرد:
-
افول: بعضی از رهبران برای بهبودی تلاش میکنند، اما عملکرد آنها به طور دائم تحت تاثیر تجربه کاهش مییابد.
-
انعطافپذیری: بعضی دیگر به سطح اثربخشی قبلی خود بازمیگردند و انعطافپذیری نشان میدهند، اما روایتهای رهبریِ اولیهی خود را حفظ میکنند.
-
رشد: تعداد کمی از افراد، قویتر و باتجربهتر از این تلاطم بیرون میآیند و از آن برای ایجاد روایتهای جدیدی استفاده میکنند که رویکرد و دیدگاه رهبری آنها را از نو تعریف میکند.
رشد پس از دشواری، چارچوبی را برای رهبران فراهم میکند تا تلاطم را به سکوی پرتابی برای موفقیتهای آینده تبدیل کنند. با پذیرفتن نابودیِ روایتهای کهنه، رهبران میتوانند نسخههای بهتری از خود و سازمانهایشان را کشف کنند.
چهار نقطهی قطبنمای رشد رهبری
استنفورد، چهار روایت اصلی را معرفی میکند که مانند «قطبنمای درونی» برای رهبرانی که در تلاطم حرکت میکنند، عمل میکند:
-
هدف: تفاوت منحصربهفردی را که رهبریِ شما میتواند ایجاد کند، تعریف کنید. داستان کلیِ سفر رهبریِ شما چیست؟
-
ارزشها: در مورد باورهای اصلی، روابط و تعریف خود از موفقیت، فکر کنید. خودشناسی صادقانه، برای شناساییِ چیزهایی که واقعاً مهم هستند، ضروری است.
-
نقاط قوت: منابع و تواناییهای خود را ارزیابی کنید. درک نقاط قوتِ شما، شما را قادر میسازد تا در برابر مقاومتها مقاومت کنید و از فرصتها استفاده کنید.
-
رشد: مسیر آیندهی خود را تصور کنید. چطور تلاطم میتواند تکامل شخصی و سازمانی را شتاب بخشد؟ این روایت امیدبخش، چالشها را به فرصت تبدیل میکند.
رهبرانی که این روایتها را پرورش میدهند، میتوانند با هدفمندی در تلاطم حرکت کنند و تجربههای بیثباتکننده را به پایههایی برای رشد تبدیل کنند.
تلاطم چه زمانی ضروری است؟
تصمیم برای ایجاد تلاطم، به وضعیت فعلی و آیندهی مطلوب سازمان بستگی دارد. رهبران باید ارزیابی کنند که آیا اختلال برای شتاب بخشیدن به تغییر، ضروری است و آیا آنها آمادهاند تا بیثباتیِ حاصل را مدیریت کنند. تواناییِ از بین بردن سیستمهای کهنه و ایجاد سیستمهای جدید، برای پیشرفت، بسیار مهم است.
خلاقیت، اغلب پس از اختلال شکوفا میشود. رهبرانی که تلاطم را به عنوان ابزاری برای بازآفرینی میپذیرند، نه تنها شجاعت، بلکه درک عمیقی از پتانسیل سازمان خود را نشان میدهند.
نتیجهگیری: رهبری به عنوان یک تکامل شخصی
این بازنگریِ رهبری، تلاطم را به عنوان بخش جدا نشدنیِ رشد، هم از نظر سازمانی و هم از نظر شخصی، معرفی میکند. رهبرانی که بینظمی را به عنوان کاتالیزوری برای تغییر میپذیرند، نقشها و روایتهای خود را از نو تعریف میکنند و قویتر و سازگارتر میشوند. همانطور که استنفورد اشاره میکند، رهبران موفق از موقعیت فعلیِ خود به عنوان آزمایشگاهی برای رشد آینده استفاده میکنند، آزمایشگاهی که با یک قطبنمای درونی هدایت میشود و ثبات را با نوآوری متعادل میکند.
در زمانهی عدم قطعیت، رهبران باید مایل باشند وضعیت موجود را به هم بریزند و تلاطم را به عنوان وسیلهای برای گشودن امکانات جدید، بپذیرند. با انجام این کار، آنها نه تنها سازمانهای خود را متحول میکنند، بلکه سفری از تکامل شخصی را آغاز میکنند که آنها را برای چالشهای فردا آماده میکند.
اگر به خواندن کامل این مطلب علاقهمندید، روی لینک مقابل کلیک کنید: forbes