خب بچهها، بیاین امروز راجع به یه ایده باحال حرف بزنیم: این روزها دیگه همه با هوش مصنوعی (یعنی همون سیستمهای هوشمندی که میتونن مثل آدمها فکر کنن و تصمیم بگیرن) سر و کار دارن. ولی خب، همین هوش مصنوعیها هم گاهی گاف میدن و اشتباهاتی رو مرتکب میشن. مثلاً یه مغلطهی معروف دارن به اسم “hallucination” که یعنی سیستم یه چیزی رو با اطمینان بالا میگه در حالی که کاملاً اشتباهه! خیال بافی میکنه!
حالا یه گروه اومدن یه ایده جالب مطرح کردن به اسم Medicine for Artificial Intelligence یا همون MAI. یعنی داروی هوش مصنوعی! چی کار میکنه؟ میگن اصلاً بیاید به اشتباهات و خرابکاریهای هوش مصنوعی مثل بیماری و مریضی نگاه کنیم. یعنی همونجوری که آدمها مریض میشن و علائم دارن و دکترها تشخیص میدن و درمان میکنن، هوش مصنوعیها هم میتونن مریض بشن و نیاز به “درمان” دارن.
تا الان بحثها درباره اشتباهات هوش مصنوعی پخش و پلا و نامرتب بوده، هرکی یه چیزی میگه و هیچکدوم هم جمعبندی و برنامه روشن نداره. ولی این مدل MAI میگه بیاید از دنیای پزشکی الهام بگیریم و یه سیستم درست کنیم تا بتونیم مشکلها رو شناسایی و مرحله به مرحله حل کنیم. مثلاً بیماری، علامت، تشخیص، درمان و دستهبندی؛ دقیقاً همون چیزایی که تو پزشکی داریم.
توی این مدل پزشکی-هوش مصنوعی، جریان کار همونجوریه: اول معاینه (یعنی بررسی سیستم هوش مصنوعی)، بعد تشخیص (بفهمیم چه ایرادی داره)، بعدش هم مداخله و درمان نقطه به نقطه.
یه موضوع جالب اینه که یه نمونه ساختهان به اسم DSA-1 که یه جور طبقهبندی یا همون “taxonomy” ـه (یعنی تقسیمبندی علمی چیزها)، و توش ۴۵ نوع “بیماری” یا اختلال هوش مصنوعی رو تا حالا تو ۹ بخش اصلی دستهبندی کردن. مثلاً حتی نوعهای مختلف hallucination رو از هم جدا کردن، چون بعضی وقتا اشتباهات شبیه هم هستن اما دلیل و راه حلشون فرق داره.
نکتهی باحال دیگه اینجاست که هر “بیماری” یه جور راهحل داره. یعنی اگه تونستی خوب تشخیص بدی، دقیقاً میفهمی باید چه اصلاح یا درمانی انجام بدی و با چه معیارهایی نتیجه رو بسنجی.
این رویکرد کمک میکنه هر بار که یه مشکل جدید پیدا میکنیم، تجربه رو به تجربیات قبلی اضافه کنیم و یه روش قابل تکرار و علمی واسه سالم نگه داشتن هوش مصنوعی داشته باشیم. حتی میتونیم یه چیزی شبیه “چکاپ دورهای” یا “triage” (که تو اورژانس اولویتبندی بیماران هست) برای هوش مصنوعی اجرا کنیم!
تازه یه چیز مهم دیگه چی؟ همین MAI مثل پزشکی اپیدمیولوژی رو هم وارد ماجرا کرده! (اپیدمیولوژی یعنی علم بررسی فراوانی، شدت و قابلشناسایی بودن بیماریها). تو MAI هم دقیقا همین الگو رو گرفتن: یعنی وقتی یه ایراد پیدا شد، بررسی کنن چقدر شایع و خطرناکه و چقد راحت میشه پیداش کرد. اینطوری میتونن ریسکها رو خیلی حرفهایتر ارزیابی کنن.
در نهایت، این یعنی مهندسا و محققها و حتی نهادهای نظارتی (Regulatory bodies، همون سازمانهایی که باید قوانین و سلامت رو کنترل کنن)، میتونن بالاخره یه زبون مشترک و یک سیستم درست حسابی داشته باشن برای حل مشکلات هوش مصنوعی. نتیجهاش چی میشه؟ هوش مصنوعیهایی باحالتر و سالمتر، قابل بررسیتر و مطمئنتر! یعنی دیگه نمیشه راحت بهشون بیاعتماد شد یا ازشون ترسید.
خلاصه، این ایده داره یه پایهی جدی برای مراقبت از هوش مصنوعی ایجاد میکنه که هر روز داره بزرگتر و پر رنگتر میشه. انگار داریم یه پزشکی جدید واسه رباتها و سیستمهای باهوش اختراع میکنیم. شما چی فکر میکنید؟ به نظرتون اگه دکتر بشین واسه هوش مصنوعی، چه درمانهایی میتونین تجویز کنین؟!
منبع: +