اگه دنبال یه داستان باحال و عجیب از دوران روم باستان هستین، بذارین براتون از یه موزاییک معروف به اسم “ممِنتو موری” تعریف کنم. معنی اسمش رو ببین، “یاد مرگ باش!” یعنی خلاصه بخوایم بگیم، هممون یه روزی میمیریم و هیچکدوم استثنا نداریم!
این موزاییک جذاب حدود سال ۵۰ قبل از میلاد تو شهر پمپئی ایتالیا ساخته شده. پمپئی؟ آره همون شهری که کوه آتشفشانی وزوو (Mount Vesuvius – یه کوه آتشفشانی خیلی معروف که سال ۷۹ میلادی کل شهر رو زیر خاکستر دفن کرد) ترکوند و کلی آدم فراری شدن. موزاییک رو سال ۱۸۷۴ پیدا کردن و الان تو موزه باستانشناسی ناپل نگهش میدارن. اندازهش هم ۴۷ در ۴۱ سانتیمتره، یعنی تقریباً یه قاب عکس بزرگ و باحاله که کلی جزئیات داره.
حالا بذارین براتون تصویرش رو توصیف کنم؛ وسط موزاییک یه جمجمه هست (احتمالاً جمجمه میمون، ولی خب خیلی مشخص نیست)، اما داستان فقط جمجمه نیست! بالای جمجمه یه وسیله هست به اسم تراز نجاری که یدونه آونگ یا شاقول ازش آویزون کردن — این ابزار رو اون قدیمها برای این استفاده میکردن که بدونن ساختمونشون صافه یا نه. زیر جمجمه هم یه پروانه رنگی هست که میگن نماد روحه. پایینتر، یه چرخ هست که نشونهی سرنوشت و بخت و اقباله. از دو طرف جمجمه هم دو تا وسیله عجیب آویزون شده: یه طرف ردای بنفش و عصای سلطنتی (نماد قدرت و پول) و طرف دیگه عصای گدایی و یه کیسه (نماد فقر). خلاصه کلام: پولدار و بیپول تهش فرقی نمیکنن، آخرش برای مرگ همه یکسانن!
داستان موزاییک به اینجا ختم نمیشه. این اثر توی یه خونه رومی پیدا شده که دوکاربری بوده — هم خونه، هم مغازه دباغی (دباغی یعنی تبدیل پوست حیوان به چرم). اون موقع فقط یه دونه دباغی تو کل پمپئی بوده و صاحبش هم احتمالاً مردی بوده به اسم “ام. وسونیوس پرایموس”. جالبتر اینکه، این آقا یه کارخونه شستشو و رنگرزی لباس هم داشته (که بهش فولری میگفتن). انگار این موزاییک هم برای خودش یه جور یادآوری بوده به وسونیوس که “آدم! یادت نره مرگ یکسان میاد سراغ همه!”
این نکته هم بگم: “ممِنتو موری” فقط واسه رومیها جذاب نبود، بلکه تو دورههای مختلف تو اروپا خیلی طرفدار داشته. حتی باستانشناسها توی انگلستان دوران تودور (یعنی همون سالهای ۱۴۸۵ تا ۱۶۰۳ میلادی) یه انگشتر طلایی پیدا کردن که همین ممنتو موری روش حک شده بود، یا مثلاً توی آلمان دوران رنسانس هم مدلش پیدا شده! این یعنی کلی آدم تو قرون وسطی با همین جمله فاز میگرفتن!
یه قسمت غمانگیزش هم اینه که وسونیوس احتمالاً تونست از اون آتشفشان و انفجار معروف سال ۷۹ جون سالم به در ببره، ولی سگ نگهبانش نه. سگ بیچاره رو بعداً تو بقایای خونه پیدا کردن که داشت تلاش میکرد خودش رو از زنجیر آزاد کنه.
خلاصه، این موزاییک هم یه اثر هنری خوشگل و خوشمعناست، هم یه درس زندگی: تهش همه برابرن! فکر کنم آدمای قدیم از این هنرا برای یادآوری این موضوع استفاده میکردن که زیادهروی تو غرور و رفاه بیفایدهست؛ زندگی تو لحظه رو عشقه!
اگه از این دست آثار باستانی خوشحال میشید یا دنبال داستانهای خاص هستین، یه سری بزنین به آرشیو آثار شگفتانگیز. شاید چیزایی پیدا کنین که فکتهای جالب و شوکهکنندهای بهتون بده!
منبع: +