یه نگاه سرسری به سواد روانی تو دنیای هنرمندا: کمبودا، چالشا و بهترین راه‌حل‌ها

اگه تا حالا فکر کردین مشکلات روانی فقط مال آدمای عادیه و هنرمندا همیشه شاد و آرومن، باید بگم اصلاً اینطور نیست! این مقاله‌ی باحال یه مروری داشته روی اینکه سواد روانی (یعنی اینکه آدم بدونه کی نیاز به کمک داره، نشونه‌های اولیه‌ی مشکلات روانی چی‌ان و چطور باید سراغ درمان بره) تو بین هنرمندا و آرتیستا چقدره و چه مشکلات و خلاهایی وجود داره.

سواد روانی چندتا بخش اصلی داره: یکی اینکه آدم بلد باشه نشونه‌های اولیه رو بشناسه، یکی اینکه بدونه استیگما یعنی چی (استیگما، یعنی باورای اشتباهی که راجع‌به بیماری‌های روانی هست و باعث میشه بعضیا خجالت بکشن برن دنبال کمک)، بعد اینکه آدم یاد بگیره چطور باید کمک بخواد، و در نهایت اینکه دسترسی به خدمات روانی براش آسون باشه. حالا مشکل اینجاست که اکثر مقاله‌هایی که راجع‌به سلامتی هنرمندا نوشته شده، قیدش رو زدن و سواد روانی رو جدی نگرفتن!

برای این تحقیق اومدن همه جا رو گشتن: دیتابیسایی مثل MEDLINE و PubMed و EMBASE و PsycINFO (این‌ها سایت‌های علمی هستن که کلی مقاله‌ی پزشکی و روانشناسی توش هست). کلی مقاله پیدا کردن (۶۶۹ تا مرجع مختلف!) و بعد حسابی الک کردن تا رسیدن به ۲۶ تا مقاله که واقعاً به موضوع ربط داشتن. جالب اینجاست که از اینا، بیشترشون تمرکزشون روی هنرمندای اجرایی بود، مثلاً بازیگرها و موزیسین‌ها، تا هنرمندای خلاق (مثل نقاشا و نویسنده‌ها).

این ۲۶ تا مقاله مربوط به کشورای مختلف‌ بودن و بالای ۴۷۰۰ نفر آرتیست هم توشون حضور داشتن. امّا فقط یکی‌شون زحمت کشیده یه تعریف درست از سواد روانی ارائه بده! ۱۶ تا مقاله فقط به یکی از اون چهارتا بخش اشاره کردن، ۹ تا به دوتاش، ۴ تا به سه‌تاش و فقط یکی همه‌ی مولفه‌ها رو پوشش داده بود. خلاصه خیلی کامل و جامع نبودن.

یه نکته‌ی خیلی عجیب اینه که باوجود اینکه مشکلات روانی بین هنرمندا زیاده، بازم تعداد برنامه‌ها و آموزش‌هایی که برای بالا بردن سواد روانی تو این قشر هست، خیلی کمتر از بقیه‌ست. مثلاً تو ورزش و آموزش کلی کار شده، ولی واسه هنرمندا هنوز کلی عقب‌ن.

نویسندگان این مرور انتقادی کردن که اصلاً تعریف واحد و استانداردی از سواد روانی برای هنرمندا وجود نداره و کل این حوزه خیلی پراکنده کار شده. اگه یه تعریف جامعی تهیه بشه و ابزارهایی باشه که واقعاً بتونن سواد روانی رو اندازه بگیرن، اون‌وقت تحقیقات هم قوی‌تر پیش میره و میشه فهمید چه راهکارایی بیشترین تاثیر رو دارن.

درنهایت، این مقاله میگه اگه بخوایم وضعیت روان هنرمندا بهتر بشه، واقعاً باید برای سواد روانی تو این حوزه بیشتر کار کنیم. یعنی هم تعریف درست و حسابی براش داشته باشیم و هم راه‌های ارزیابی و آموزش به هنرمندا رو پیدا کنیم.

منبع: +