بیاید یکم درباره یه موضوع خیلی جذاب و جدی صحبت کنیم: اینکه آدمایی که با اعتیاد دست و پنجه نرم میکنن، چطوری داستان زندگیشون رو تعریف میکنن. مخصوصاً وقتی از استعاره (یعنی گفتار یا تصویر برداری از یه چیز برای توضیح یه مفهوم پیچیده) استفاده میکنن تا حسی که دارن رو بهتر برسونن و خودشون و دیگران بفهمن دارن چی میکشن.
خب، قبلاً هم گفتن که استعاره باعث میشه آدمها راحتتر بتونن درباره احساساتشون و چیزای پیچیدهای مثل اعتیاد حرف بزنن. اما اینکه دقیقاً چه استعارههایی استفاده میکنن و کِی سراغشون میرن، کسی خیلی دقیق بررسی نکرده بود. واسه همین، هدف این تحقیق این بود که بفهمن آدمایی که تحت درمان اعتیاد هستن، چطور با استعاره حرف میزنن و کدوم نوع استعارهها رو بیشتر استفاده میکنن.
برای این کار، اومدن سراغ 63 نفر که تو مراکز درمان عمومی اعتیاد بودن (37 تا مرد و 26 تا زن، با سن 18 تا 65 سال). با این آدما یه جور مصاحبه نیمه ساختاریافته (یعنی یه جور مصاحبه که هم سوالای مشخص داره، هم میشه وسطش از بحث بیرون زد)، انجام شد که هشت تا موضوع مختلف رو پوشش میداد: چیزایی مثل شروع اعتیاد، تعریف کردن اعتیاد، حس ولع یا هوس، اینکه چطور کنترل از دست میره، روابط با محیط اطراف، لغزشها (یعنی برگشتن به مصرف)، آیندهای که از خودشون تصور میکنن و …
تو این مصاحبهها دنبال هفت دسته استعاره بودن: استعاره ساختاری (مثلاً وقتی اعتیاد رو شبیه جنگ نشون میدن)، شخصیتبخشی (یعنی دادن ویژگی انسان به چیزی، مثلاً گفتن اعتیاد داره حرف میزنه باهام)، دوگانگی خود (یعنی دو بخش شدن فرد: یکی معتاد، یکی غیرمعتاد)، استعاره بدنی (وقتی اعتیاد رو مثل یه درد جسمی توضیح میدن)، استعاره حرکت (مثلاً اعتیاد رو مثل یه سفر میدونن)، استعاره وجودی (یا همون آنتولوژیک، یعنی دادن موجودیت به یه مفهوم انتزاعی)، و اصطلاحات عامیانه و تکیهکلامها.
نتیجه چی بود؟ مهمترین چیز این بود که شرکتکنندهها خیلی بیشتر از استعاره وقتی استفاده میکردن که میخواستن «تعریف اعتیاد» رو بدن. یعنی همین که بخوان بگن اعتیاد از نظرشون چیه، کلی استعاره وسط میارن. و جالبتر اینکه تو بخش «تعریف» و «شروع اعتیاد»، استعارههای وجودی (آنتولوژیک) و حرکتی خیلی زیاد استفاده میشد. یعنی مثلاً اعتیاد رو یه موجود جداگونه فرض میکردن یا داستان رو یه سفر یا حرکت میدونستن.
حالا چرا این مهمه؟ این مدل حرف زدن کمک میکنه که احساسات درونی و تعارضهایی که با خودشون دارن رو بهتر بیان کنن و حتی خودشون هم بهتر بفهمن. مثل اینه که با این استعارهها یه جعبه نظمدهی برای احساساتشون درست میکنن تا همه چیز قابل فهمتر بشه و راحتتر بتونن دربارهش حرف بزنن.
در کل، آدمایی که با اعتیاد سروکار دارن، خیلی طبیعی و ناخودآگاه سراغ استعاره میرن چون کمکشون میکنه خودشون رو توضیح بدن، احساسشون رو کنترل کنن، و اون دوگانگی و آشفتگی ذهنی رو یه جوری سامان بدن. این کار براشون مثل سپر روحی یا ابزار توضیح خود واقعیشه و نشون میده چقدر ادبیات و زبان قوی میتونه تو درمان و فهمیدن خودمون اثرگذار باشه.
منبع: +