میدونستین اگه ناراحتیهای اخلاقی واسه کادر درمانی و دانشجوهای بهداشت و سلامت جدی گرفته نشن، ممکنه دردسرهای روحی، روانی و حتی جسمی درست کنن؟ راستش یه تیم تحقیقاتی تو تایوان این موضوع رو زیر ذرهبین بردن و خواستن یه مقیاس یا همون ابزار سنجش درست و حسابی بسازن که کارش این باشه: بفهمیم دانشجوها و کادر درمان دقیقاً چه جوری دارن از نظر اخلاقی اذیت میشن، و راهی پیدا کنیم که بتونیم بهشون کمک کنیم.
خب، این مدل ناراحتی اخلاقی یا همون Moral Distress یعنی وقتی آدم حس میکنه کاری که باید انجام بده با چیزی که واقعیت اجازه میده فرق داره. مثلاً خود کسی میدونه چی از نظر اخلاقی درسته، ولی شرایط محیطی، قوانین یا زور بقیه نمیذارن اون کار رو کنه. نتیجهاش چیه؟ حس بد، عذاب وجدان، استرس و کلی اتفاق تلخ دیگه.
اونا برای ساخت این ابزار جدید، اول کلی مطلب علمی خوندن و با یه عالمه کارشناس گپ زدن. بعد با دادههای یه نمونه ۳۳۲ نفره از بچههای حوزه سلامت (چه دانشجو چه کارمند درمانی)، یه روشی به اسم Exploratory Factor Analysis یا همون تحلیل عاملی اکتشافی (ابزاری آماری برای کشف ساختارهای پنهان بین سوالها و دادهها) روی سوالها انجام دادن تا ببینن این ناراحتیها واقعاً چند مدله و چه شکلیه.
اولش ابزارشون ۷۲ تا سؤال داشت! ولی بعد از کلی پایین و بالا کردن و تحلیل، رسیدن به یه فرم جمع و جورتر با ۴۲ سؤال که تو ۶ تا بُعد یا زمینه کلی قرار میگیرن. این ۶ زمینه اینان:
- کوتاه اومدن در برابر نقض حقوق بیماران (یعنی وقتی آدم میبینه حقوق بیمار رعایت نمیشه ولی نمیتونه اعتراض کنه)
- کمبود شایستگی حرفهای (یعنی حس میکنی تیم یا خودت به اندازه کافی تخصص نداری و این اذیتت میکنه)
- بیاحترامی به استقلال بیمار (یعنی نظر و تصمیمات بیمار جدی گرفته نمیشه)
- درمان بیهوده (یعنی درمانی که فایده نداره ولی به خاطر شرایط ادامه پیدا میکنه)
- جو سازمانی و اجتماعی (یعنی محیط یا فرهنگ کاری اذیتت میکنه)
- به نفع بیمار نبودن (یعنی اتفاقایی میافته که واقعاً به سود مریض نیست)
واسه محک زدن این دستهبندی، با یه گروه دیگه ۲۴۰ نفری هم تستش کردن و یه تحلیلی به اسم Confirmatory Factor Analysis یا CFA انجام دادن، که کارش اینه ببینه ساختار کشفشده درست هست یا نه. جالب اینجاست که نتیجهها نشون داد این ششتا جزء و ۴۲ سؤال، حسابی کار میکنن و قابل اعتمادن. یعنی هم معتبر بودن (Validity، یعنی واقعاً چیزی که باید بسنجن رو میسنجن)، هم پایایی یا Reliability (یعنی اگه چند بار استفاده بشه همون نتیجه رو میده).
لب کلام این تحقیق اینه که این مقیاس جدید حسابی به درد آموزش و خدمات درمانی میخوره. یعنی مدیرها و مسئولای دانشگاهها و بیمارستانها، میتونن با استفاده از این ابزار بفهمن کجاها باید حمایت اخلاقی بیشتری کنن یا کدوم بخشا آموزش نیاز داره. خلاصه قراره بینش تازهای بده به سیاستگذاریهای آموزشی و محیط کار درمانی!
اگه شما هم تو کار سلامت باشین یا حتی دانشجو باشین، حتماً با این حسهای جورواجور غریبه نیستین. پس داشتن همچین ابزاری میتونه اولین قدم برای بهتر کردن اوضاع باشه. جذابه، نه؟!
منبع: +