خب ببین، معمولاً وقتی به یادگیری موسیقی فکر میکنیم، سریع ذهنمون میره سمت کلاسهای رسمی، ساز زدن یا سرود خوندن مدرسه و از این صحبتها. اما جالبیش اینجاست که بچهها بیشتر وقتشون رو تو خونه یا مهمونی و حین بازی به موزیک گوش میدن، یعنی همهچی خیلی غیررسمیتر اتفاق میافته!
یه تحقیق جالب تو ژاپن (بین ۱۳۸۲ تا دانشآموز پایه ۴ تا ۶ ابتدایی) انجام دادن تا ببینن آیا اصلاً اون انگیزهای که برای یادگیری رسمی موسیقی دارن (مثلاً تو مدرسه) تاثیری روی این که چطور تو اوقات فراغت یا زندگی روزمرهشون به موزیک گوش میدن داره یا نه. حالا این که انگیزه واسه یادگیری رسمی چی میشه؟ مثلاً: دوست داری ساز بزنی، آواز بخونی، آهنگ بسازی، گوش بدی یا حتی اصطلاحات موسیقی (مثلاً این که میگن ریتم یا ملودی یعنی چی!) رو یاد بگیری.
تو این تحقیق اولش یه مقیاس جدید درست کردن که انگیزه بچهها برای پنج بخش مختلف یادگیری موسیقی رسمی رو اندازه میگرفت، یعنی همون: ساز زدن، آواز خوندن، آهنگسازی، گوش دادن، و یاد گرفتن اصطلاحات موسیقی. بعدش هم رفتن سراغ یه مدل آماری پیچیده به اسم «مدلیابی معادلات ساختاری» (یعنی با یه مجموعه فرمول آماری ببینن چیزها به هم ربط دارن یا نه!) تا بسنجن انگیزه برای موسیقی رسمی و غیررسمی دقیقاً چه جوری روی دو تا رفتار روزمره اثر میذاره: یکی این که اصلاً بخوان موزیک گوش بدن (یعنی انگیزش واسه سراغ موزیک رفتن) و یکی دیگه اینکه موقع گوش دادن، چقدر به جزئیات موسیقی مثل ملودی یا ریتم توجه میکنن (یعنی گوش دادن دقیقتر و تحلیلیتر).
نتیجه چی شد؟
خب، تحلیلها نشون داد اون تمایل برای دسترسی به موزیک (یعنی اصلاً برم آهنگ پلی کنم یا نه!) بیشتر بستگی به انگیزه برای درگیر شدن با موسیقی تو موقعیتهای غیررسمی داره. مثلاً کسی که تو اوقات فراغتش یا با دوستاش همیشه دنبال موزیک گوش کردن باشه، بیشتر خودش موزیک پلی میکنه. اما، نکته باحال اینجاست که انگیزه برای یادگیری رسمی (مثلاً تو مدرسه شعر خوندن یا نت نوشتن) یه تاثیر جدی روی توجه کردن به بخشهای مختلف آهنگ موقع گوش دادن داره. یعنی بچههایی که واسه یاد گرفتن رسمی موسیقی انگیزه دارن، وقتی موزیک گوش میدن، بیشتر کنجکاو میشن ببینن چه سازهایی هست، ریتم چجوریه یا ملودی کدومه – خلاصه به جزئیات بیشتر اهمیت میدن.
حتی یه مدل هم نشون داد که اگه بچهها فکر کنن واقعاً میتونن تو یادگیری موسیقی موفق باشن (اینو بهش میگن ‘expectancy belief’، یعنی باور داشتن به توانایی خودت)، اون انگیزش واسه توجه به جزئیات موزیک قویتر میشه؛ یعنی هر چی بچه باورش بیشتر باشه که میتونه موسیقی یاد بگیره، انگیزهاش هم بالاتر میره و دقیقتر هم گوش میده.
پس چی؟
اگرچه ظاهراً انگیزه برای یادگیری رسمی موسیقی باعث نمیشه بچهها خودشون بیشتر سراغ موزیک رفتن، ولی وقتی موزیک گوش میدن، باعث میشه عمیقتر و تحلیلیتر گوش بدن. این یعنی آموزش موسیقی رسمی تو مدرسهها فقط محدود به همون زنگ موسیقی یا ساز زدن نیست. اتفاقاً میتونه کاری کنه بچهها تو خونه یا هرجای دیگه هم موزیک رو بهتر و حرفهایتر تجربه کنن. این باعث میشه خلاقیت و فهم موسیقی توشون رشد کنه و هدف آموزش موسیقی دقیقاً همین چیزای باحاله! پس اگه یه روز دیدی زنگ موسیقی هست و حالا نمیدونی به چه درد میخوره، بدون که همین یادگیریها میتونن گوش دادنت رو هم متحول کنن و موزیک رو خیلی جذابتر برات کنن.
منبع: +