سلامت چندبُعدی: دیگه همه‌چی رو ساده نبینیم!

خب بذار یه کم درباره دنیای سلامت براتون راحت و بی‌تکلف توضیح بدم. توی دنیای مدرن، هنوز هم خیلی از مدل‌های مراقبت از سلامت، بر اساس چیزهایی مثل “رابطه علت و معلولی ساده” (یعنی اگه این باشه، پس اون میشه)، منطق پیش‌بینی و یه جور نگاه فوق‌العاده ساده به بدن انسان پایه‌ریزی شدن. این یعنی فکر می‌کنن میشه با چندتا داده و فرمول ریاضی همه‌چی رو درست پیش‌بینی کرد. ولی واقعاً زندگی و سلامت آدما همین‌قدر خطی و راحت نیست، مخصوصاً وقتی پای مسایل روانی، رابطه‌ها و حتی بعدهای معنوی وسط باشه!

حالا یه ایده جدید اومده که اسمش رو گذاشتن «چارچوب سلامت چندبُعدی» یا همون Multiplex Health (MH). این مدل جدید میگه اگه میخوای واقعا حال مردم رو خوب کنی و به همه‌ی ابعادشون برسی، باید یه جور دیگه و پیچیده‌تر به موضوع نگاه کنی.

این چارچوب MH شیش تا اصل اساسی داره:

  1. وجودشناسی چندلایه (Multiplex Ontology): یعنی آدما فقط بدن نیستن، بلکه روح، احساسات و حتی تجربه‌های فرامادی هم دارن؛ چندین لایه که به هم ربط دارن! وجودشناسی همون بحث می‌کنه که واقعیت واقعاً چیه و از چی تشکیل شده.
  2. راه‌های مختلف شناخت (Multiplex Epistemology): یعنی فقط به داده‌های علمی و آزمایشگاهی بسنده نکنیم؛ باید تجربه شخصی و برداشت‌های مختلف آدما رو هم جدی بگیریم. اپیستمولوژی یعنی چی؟ یعنی راه‌هایی که از اون طریق چیزها رو می‌فهمیم یا می‌شناسیم.
  3. مدل‌سازی چندگانه (Pluralistic Modeling): یعنی فقط دنبال مدل‌های مکانیکی (مثل دستگاه)، آماری (شاباش به داده!)، یا نشونه‌ای (یعنی معنی‌ها و نشونه‌هایی که توی فرهنگ و آدم‌ها هست) نباشیم، بلکه هر سه رو همزمان ترکیب کنیم تا تصویر واقعی‌تر بسازیم.
  4. پیچیدگی انتقادی (Critical Complexity): قبول کنیم که سلامت یه چیز پویاست و نمی‌شه با یه مدل ساده یا یه نسخه، همه رو جمع کرد. هر آدم و موقعیتی فرق می‌کنه! اینجا هم پیچیدگی انتقادی یعنی با دقت و نگاه باز به همه‌ی عوامل نگاه کنیم.
  5. علم مثلثی یا سه‌جانبه (Triangulated Science): یعنی هم به داده‌های خیلی بزرگ (Big Data که مثلاً کل جامعه بررسی میشه) و هم به داده‌های ریز (Small Data، یعنی تجربه فردی یا تعداد کم) بها بدیم، و فقط دنبال پیش‌بینی نباشیم بلکه فهم واقعی رو هم جدی بگیریم.
  6. اخلاق مقایسه‌ای چندبُعدی (Comparative Multiplex Ethics): این یکی جالبه، حتی از اصول زیست‌فقه اسلامی (Islamic BioFiqh یعنی اون بخشی از فقه که درباره مسائل اخلاقی و حقوقی سلامت حرف می‌زنه) استفاده می‌کنه تا هم قانون، هم وجدان و هم معنویت رو بیاره وسط تصمیم‌گیری.

این مدل MH قصد داره چیزهایی مثل رفتار، اخلاق و مفاهیم مهم رو که معمولاً مدل‌های سنتی پزشکی حوصله‌ش رو ندارن، بیاره وسط و بهشون وزن بده.

یکی از جاهایی که این چارچوب کلی رو پیاده کردن، توی برنامه‌های مدیریت سلامت جمعیت (Population Health Management یا PHM) بوده. مثلاً تو مراقبت از سلامت روان، اومدن با کمک این نگاه چندبُعدی، تونستن پیچیدگی ماجرا رو بیشتر درک کنن و مراقبت‌ها رو انسانی‌تر و کامل‌تر انجام بدن. یعنی حتی به روابط و حال معنوی آدم نگاه کردن، نه صرفاً نشونه‌های سرد و بی‌روح علمی.

در نهایت، MH داره به مدل‌های سنتی که فقط دنبال «بهینه‌سازی» و کنترل و پیش‌بینی هستن، یه جورایی گیر میده و پیشنهاد می‌کنه که با منطق “هم این و هم اون” (به انگلیسی Both-And Logic) پیش بریم؛ یعنی هم علم و آمار مهمن، هم تجربه، اخلاق و شرایط خاص هر واحد انسانی. خلاصه میگه قبول کنیم زندگی آدم‌ها پیچیده‌تر از این حرفاست و نباید فقط یه راه رو انتخاب کنیم.

پس اگه قراره سلامت رو تو آینده بهتر کنیم، باید دست از ساده‌سازی بیش از اندازه برداریم و با شجاعت به همه‌ی ابعاد ماجرا توی سیاست‌گذاری و حتی پزشکی نگاه کنیم. اینجوری شاید بتونیم به معنای واقعی کلمه، “حال مردم” رو تو هر جنبه‌ای بهتر کنیم!

منبع: +