تا حالا به این فکر کردی که زندگی این موزیسینها – مخصوصاً اونایی که تو سبکهای معروف کار میکنن – واقعاً چطوریه؟ شاید خیلیا فکر کنن کارشون فقط ضبط آهنگ و اجراست، ولی حقیقت اینه که یه بخش خیلی مهم از کارشون شده شبکههای اجتماعی! حالا خودت حساب کن وقتی این شبکهها با روح و روان آدم بازی میکنن، موزیسینها چجوری باید باهاش کنار بیان؟
چرا اصلاً شبکههای اجتماعی انقدر مهم شدن؟
تو این یکی دو دهه اخیر، شبکههای اجتماعی شدن قلب تپنده کار هر موزیسینی. یعنی دیگه فقط این نیست که یه آهنگ بدی بیرون و منتظر بمونی مردم گوش کنن. الان باید هر روز استوری بذاری، پست بزاری، با فالوئرها تعامل داشته باشی یا مثلاً شبکهسازی کنی (networking یعنی آشنا شدن و ارتباط گرفتن با آدمای مهم و همصنف خودت). خیلیها دارن تلاش میکنن خودشون رو مطرح کنن یا حتی الهام بگیرن، اما این وسط یه عالمه چالش هم هست که ذهن و روان آدم رو میتونه اذیت کنه.
ماجرا چی بود؟
توی یه تحقیق جدید که به صورت گفتوگو و مصاحبه با دوازده تا موزیسین که تو کل بریتانیا پراکنده بودن انجام شده (این سبک تحقیق کیفی یعنی بهجای آمار و ارقام خشک، حرفای واقعی و تجربههای خود آدمها رو میشنون)، بررسی کردن که این شبکههای اجتماعی چی کاسهای هستن برای حال و روز موزیسینها.
یه مدل جالب دارن که بهش میگن “مفهوم شناختی-رفتاری فراتر از تشخیص” یا Transdiagnostic Cognitive Behavioural Conceptualisation. ساده بگم: این مدل میگه معمولاً یه سری دلایل مشترک باعث مشکلات روانی تو آدمها میشه و فقط مربوط به یه بیماری خاص نیست. یعنی اگر شبکههای اجتماعی واسه یه نفر وسواس میاره، ممکنه برای یکی دیگه باعث افسردگی یا استرس بشه، ولی ریشهها شبیه همه.
حالا مزایا و بدیهای شبکههای اجتماعی چیا بودن؟
- فرصت برای ارتباط اجتماعی: موزیسینها میتونن با فنهاشون، بقیه موزیسینها و حتی دوستای قدیمی خیلی راحت در ارتباط باشن.
- خودابرازی یا Self-expression: خلاصه هر مدلی دوست دارن خودشون رو نشون میدن. میتونن لباس عجیب بپوشن، سبک بزنن یا هرچی!
- ساختن شبکه کاری: همون شبکهسازی که قبلاً گفتم. یه فرصت برای دیده شدن و پیدا کردن فرصتهای شغلی جدید.
- الهام گرفتن: با دیدن کارای بقیه، ایدههای جدید میگیرن و میتونن خودشون رو بهروز نگه دارن.
اما همه چی گل و بلبلی نیست:
- قطع ارتباط واقعی: خیلی مواقع اون ارتباط عمیق واقعی که تو زندگی هست از بین میره و آدم فقط پشت صفحه نمایش میمونه.
- مقایسه ناسالم و حس بد: مدام خودشون رو با بقیه مقایسه میکنن. (یعنی آدم ممکنه فکر کنه چرا اون یکی موزیسین انقدر موفقتره، فالوئر بیشتر داره، لایکاش بالاتره و…)
- برچسب خوردن، آزار دیدن و ترول شدن: قبلاً شاید همچین تجربههایی کم بود ولی الان پیدا شدن کلی آدم ناشناس که با کامنتهای بد دل آدم رو میلرزونن.
- سردرگمی تو الگوریتم: الگوریتم شبکهها یه جور سازوکار پنهانی دارن که دقیقاً نمیفهمی چطور کار میکنن. مثلاً چرا یه پست وایرال میشه اما یکی دیگه نه. (الگوریتم یعنی دستورالعمل مخفی سایت که مشخص میکنه کدوم پست به چشم بقیه میاد.)
- اعتیاد به اشتراکگذاری: کمکم یه حس فشار میاد که باید مدام هر لحظه رو بذاری، و این خودش زمانت رو میخوره و باعث میشه بری توی فاز دوری از فعالیتهای باارزش واقعی مثل تمرین، خانواده یا تفریح.
حالا حرف اصلی این تحقیق چیه؟
اونا سعی کردن با این مدل فراتر از تشخیص، نشون بدن مشکلات روانی موزیسینهایی که تو شبکههای اجتماعی فعالان، فقط یه مشکل خاص نیست؛ بلکه یه مجموعهای از رفتارها و باورها و فشارهاست که روی هم اثر میذاره. نتیجهش هم این شده که باید به موزیسینها کمک کنیم از شبکههای اجتماعی درست استفاده کنن تا هم حالشون بهتر باشه هم بتونن تو کارشون موفقتر بشن. مثلاً یاد بگیرن چهجوری جلوی Troll (یعنی آدمایی که فقط برای اذیت کردن میان پیام میدن) رو بگیرن، یا چطور زندگی واقعی و مجازیشون رو بالانس کنن.
در نهایت، اگه اطرافت موزیسین داری یا خودت تو این کاری، بد نیست بدونی این حرفا فقط دغدغه تو نیستن! مهمه از خودت بیشتر مراقبت کنی و بدونی که تبادل تو شبکههای اجتماعی هم خوبی داره هم میتونه یه تله خطرناک باشه. مثل هر چیزی، باید بلد باشیم چطور ازش استفاده کنیم که نخواد حال دلمون رو خراب کنه!
منبع: +