تا حالا به این فکر کردی که نیاندرتالها (همون آدمایی که هزاران سال پیش تو عصر یخبندان زندگی میکردن و حالا دیگه منقرض شدن) فقط اهل شکار بودن و صبح تا شب گوشت میخوردن، یا چیزای دیگهای هم سر سفرهشون بود؟ خیلیا فکر میکنن اونا فقط گوشتخور بودن و هیچ علاقهای به چیزای گیاهی یا آجیل و اینا نداشتن. اما خب، قضیه اینقدر ساده هم نیست!
واقعیت اینه که نیاندرتالها دوست داشتن گوشت بخورن و اغلب به عنوان شکارچیای حرفهای شناخته میشن. تحقیقات جدید نشون داده که حتی غیر از خود گوشت، کلی دل و روده و مغز استخون (همون مارو – مغز استخون حیوانات) رو هم میخوردن تا چربی بدنشون تأمین بشه. فاز این مارو هم اینه که یه منبع حسابی برای چربی و انرژی بوده مخصوصاً تو مناطق سرد.
اما دستشون به هر چیزی نمیرسید! مثلاً تو سایتهای باستانشناسی تو فرانسه، اسپانیا یا عراق، آثاری پیدا شده که نشون میده نیاندرتالها پسته، عدس، نخود وحشی و حتی گیاههای خاص رو هم مصرف میکردن. تازه بعضی سنگابزارهاشون نشون میده کلی وقت صرف خرد کردن و آمادهسازی دونهها و گیاهها میکردن—یعنی اشپزی داشتن واسه خودشون!
حالا دانشمندها چطوری فهمیدن که نیاندرتالها دقیقاً چی میخوردن؟ اینجا داستان ایزوتوپها پیش میاد: مثلاً ایزوتوپ یعنی نوعی عنصر با تعداد نوترون متفاوت، مثل کربن-۱۳ یا نیتروژن-۱۵. اینا وقتی خورده میشن تو بدن و مخصوصاً تو دندون و استخون باقی میمونن و عین یه اثر انگشت شیمیایی به دانشمندها میگن رژیم غذایی اون فرد چی بوده. بررسی این ایزوتوپها، مخصوصاً تو سایتهایی مثل گاباسا در اسپانیا نشون میده سطح نیتروژن-۱۵ تو استخون نیاندرتالها حتی از گرگ یا شیر غار هم بیشتر بوده! یعنی انقدر گوشت خورده بودن که از گوشتخوارها هم گوشتخوارتر شده بودن؛ که بهش هایپرکارنیور (یعنی فوقالعاده گوشتخوار) میگن.
ولی این همه ماجرا نیست. طبق گفته بعضی دانشمندها، بالا بودن نیتروژن-۱۵ همیشه نشونهٔ گوشت خوردن زیاد نیست. ممکنه مربوط به حیوان خاصی باشه که میخوردن، مثل ماموت پشمالو (که خودش نیتروژن بالا داشته)، یا حتی گاهی کرم و لارو یا گوشت فاسد! مثلاً رو یکی از تئوریها اینه که شاید نیاندرتالها کرم و لارو گوشت فاسد رو هم میخوردن، چون اینا هم سطح نیتروژن خیلی بالایی دارن.
یه سؤال جالب اینه: آیا یه نیاندرتال میتونست فقط با گوشت زنده بمونه؟ جوابش نه اونقدرا ساده نیست. بدن ما و احتمالاً اونا برای کار کردن، علاوه بر پروتئین (که از گوشت میاد)، نیاز به چربی و کربوهیدرات هم داره. اگه کسی فقط گوشت بدون چربی و کربوهیدرات بخوره، به یه بیماری به اسم پروتئین پویزنینگ (یا همون مسمومیت با پروتئین، بعضیا بهش Rabbit Starvation یا «گرسنگی خرگوشی» هم میگن) دچار میشه که میتونه حتی بکشتتش! واسه همین، نیاندرتالها علاوه بر گوشت، دنبال چربی بودن، مثلاً مغز استخون یا حتی مغز حیوانات رو جدا میکردن تا چربی کافی بگیرن.
اما داستان گیاهخواریشون چی؟ شواهدی هست که بعضی وقتها نیاندرتالها حتی محتویات شکم حیوان چمنی که شکار میکردن رو هم میخوردن تا گیاه دریافت کنن! تازه دانشمندا تو شَنیدهر غار (عراق) و فرانچتی غار (یونان) ابزاری پیدا کردن که نشون میده دانه گیاهها، مثل عدس و آجیل و علف رو خیس میکردن و میکوبیدن تا قابل خوردن بشه و طعم تلخش رو از بین ببرن.
در مناطق گرمتر، خیلی از نیاندرتالها دایرهی غذایی وسیعتری داشتن و کلی گیاه، ریشه و حتی خرما پیدا میکردن و میخوردن. جالبه بعضی وقتا بقایای مواد گیاهی تو جرم دندون یا حتی مدفوع فسیلشدهشون مونده که میگه واقعاً اهل خوردن گیاه هم بودن! حتی تو بعضی تحقیقات نشون دادن که نیاندرتالها از گیاههایی مثل آویشن و بابونه استفاده میکردن، شاید به عنوان داروی طبیعی.
در کل، نیاندرتالها سوپر شکارچی بودن اما حسابی باهوش و خوشخوراک هم بودن: هر چیزی که دم دستشون بود امتحان میکردن و خودشونو با محل زندگی و فصل تطبیق میدادن. زندگی آسون نبوده، ولی خوب بلد بودن چطوری زنده بمونن.
پس اگر کسی گفت نیاندرتالها فقط یه مشت گوشتخور بیفرهنگ بودن، براش توضیح بده که قضیه خیلی جالبتر و رنگارنگتر از این حرفاست!
منبع: +