اگه اطرافتون کسی رو دارید که با افسردگی یا اضطراب یا حتی اختلال شخصیت مرزی (BPD) دست و پنجه نرم میکنه، احتمالاً میدونین که این مشکلات چقدر تو زندگی فرد تأثیر میذارن. خیلی وقتا این اختلالها از سنین کم شروع میشن و واقعاً میتونن زندگی آدم رو به هم بریزن.
معمولاً پزشکها و روانشناسها برای تشخیص این نوع اختلالها، از حرفای خود فرد و مشاهداتشون استفاده میکنن. مثلاً میپرسن حالت چطوره، خواب و خوراکت چجوریه و اینا. اما میخوایم رک و راست باشیم: این روشها هم میتونن سلیقهای باشن و هم گاهاً غرضورزی یا قضاوت توش راه داره.
اینجا یه موضوع خیلی جذاب میاد وسط: هوش مصنوعی! اون هم از نوع explainable AI، یعنی هوش مصنوعیای که نتیجه کارش رو میتونیم بفهمیم و برای پزشکها قابل توضیحه (هم قابل فهم برای آدمها و هم به درد کار بالینی میخوره).
هوش مصنوعی دیگه فقط به جمعآوری اطلاعات بسنده نمیکنه، بلکه الآن میتونه علائم قابل مشاهده رو از حرفزدن، نوشتن، حالت چهره، فیزیولوژی (مثلاً ضربان قلب و تعریق)، و حتی رفتار آنلاین یا موبایلی آدمها بررسی کنه. اینطوری میتونه سرنخهایی از وضعیت روانی افراد رو به صورت کاملاً عینی و بیطرف پیدا کنه و به تشخیص یا پیگیری درمان کمک بده.
یه تحقیق خیلی باحال که خلاصه ۲۴ مقاله مروریه رو جمعبندی کرده، گفته هر کدوم از این بیماریها چه نشونههایی دارن:
• تو افسردگی، معمولاً نشونهها اینا هستن: آدما لغتای منفی بیشتر و روی خودشون متمرکز استفاده میکنن، صدای حرف زدنشون یواش، یکنواخت و کسلکننده میشه، احساسات تو چهرهشون کمتر نشون داده میشه، خوابشون بهم میریزه یا فعالیت روزانهشون کم میشه، و حتی رفتار گوشیبازی و حضورشون تو اینترنت هم عوض میشه.
• تو اختلالات اضطرابی (anxiety disorders، یعنی مشکلاتی که با استرس و نگرانی زیاد همراهه)، میبینیم که افراد دوباره تو حرف زدن به سمت منفیگرایی میرن، صداشون تُنه یکنواخت و مکثدار داره، بدنشون دائم آماده جنگ یا فراره (Physiological hyperarousal یعنی سیستم بدنشون بیشفعال و گوش به زنگه)، و بیشتر از موقعیتهای چالشزا فرار میکنن یا دوری میکنن.
• اما تو اختلال BPD که اسم کاملش Borderline Personality Disorder هست و به فارسی میشه اختلال شخصیت مرزی (یه جور اختلال که فرد نمیتونه احساسات و روابط نزدیک رو خوب مدیریت کنه)، سر و کارمون با نشونههای پیچیدهتریه: مثل حرف زدن بیطرف یا حتی خیلی غیرشخصی، حرف زدن مشکلدار یا به هم ریخته، حالت چهرههایی که با احساسات نشوندادهشده همخونی نداره (مثلاً وقتی باید ناراحت باشه، میخنده)، بدنشون کاملاً بینظم واکنش نشون میده (autonomic dysregulation یعنی سیستم عصبیاش حسابی قاطی کرده!)، و رفتارشون با آدمها هم خیلی دوگانه یا غیرقابل پیشبینی میشه (social ambivalence یعنی نه کاملاً نزدیک، نه کاملاً دور).
جالبه بدونین بعضی نشونهها بین همه این اختلالات مشترکه! مثلاً کم شدن تنوع ضربان قلب (reduced heart rate variability یعنی ضربان قلبشون یک نواخت و بیانعطاف شده)، یا یکنواخت شدن صدا موقع حرف زدن تو همه موارد دیده میشه. اینا رو بهش میگن transdiagnostic mechanism یعنی یه مکانیسم یا نشونهای که تو چند تا بیماری روانی وجود داره.
ولی تو BPD یه چیزی جالبتر دیده میشه: “دوگانگی اجتماعی و احساسی”. یعنی فرد تو احساسات و روابطش یه حالتی داره که هم میخواد نزدیک بشه، هم میترسه، هم عصبی یا بیثبات میشه.
اهمیت این کشفیات اینه که الان با کمک تکنولوژی ـ مخصوصاً هوش مصنوعی ـ میتونیم این رفتارهای قابل مشاهده رو بگیریم و تحلیل کنیم تا زودتر بیماری رو تشخیص بدیم، روند بیماری رو دقیقتر رصد کنیم و حتی درمانها رو شخصیسازی کنیم. قرار نیست هوش مصنوعی جای دکتر رو بگیره، ولی میتونه کلی اطلاعات علمی و دقیق بهش بده تا بهتر تصمیم بگیره و کمک کنه یه روزی سلامت روان رو برای همه قابل دسترستر و دقیقتر کنه.
منبع: +