خب، بیاین درباره یه موضوع جالب و تازه حرف بزنیم: تاثیر مدل تربیت پدر و مادر و پروسههای روانی اجتماعی (یعنی همون چیزایی که باعث میشن آدم تو جمع احساس راحتی یا ناراحتی کنه) روی این که دانشجوهای پزشکی چقدر میتونن تو جامعه خودشون رو سازگار (یعنی اجتماعی و راحت) نشون بدن.
داستان از اینجا شروع شد که تو استان جیلین چین، کلی دانشجوی پزشکی اومدن تو یه نظرسنجی آنلاین شرکت کردن (اسمش بود Questionnaire Star یا همون ستاره پرسشنامه، یه پلتفرم برای جمعآوری اطلاعات دانشجویی). توی این پرسشنامه، سوالایی درباره سبک تربیتی پدر و مادرشون، میزان دوری کردن یا استرسشون تو جمع (که بهش میگن social avoidance and distress یعنی دوری از اجتماع و ناراحتی اجتماعی) و همینطور اینکه چقدر میتونن خودشون رو با جمع وفق بدن پرسیدن.
حالا نتیجه چی شد؟ بیش از ۲۰۰۰ نفر توی این تحقیق شرکت داشتن. اونا متوجه شدن که سبک تربیتی پدر و مادر، میزان دوری از جمع و ناراحتی اجتماعی، با عوامل مثل جنسیت، محل زندگی (شهر یا روستا)، تک فرزند بودن یا نبودن و سطح تحصیلات والدین فرق داره – یعنی هر کدوم یه جوری روی بچهها تاثیر دارن.
جالب اینجاست، دانشجوهایی که تو شهر زندگی میکردن، تکفرزند بودن و پدر مادرشون تحصیلات بالا داشتن، معمولاً امتیاز بالاتر تو سازگاری اجتماعی (یا همون social adaptability یعنی اینکه خوب با شرایط اجتماعی کنار میان) میگرفتن.
وقتی اومدن دادهها رو عمیقتر بررسی کردن (این قسمت رو بهش میگن تحلیل چند متغیره یا multivariate analysis – یعنی چند تا عامل رو با هم میسنجن)، متوجه شدن چند تا چیز خیلی مهم داره رو این موضوع تاثیر میذاره:
- کسایی که تو جمع مضطرب یا ناراحت میشن (social distress) و یا کلاً از جمع دوری میکنن (social avoidance)، معمولاً کمتر تو اجتماع سازگار میشن.
- سبک تربیتی مادرها که همراه با محبت و درک هست (یعنی Emotional warmth and understanding – یعنی مادرهایی که بچه رو میفهمن و با محبت باهاش رفتار میکنن)، تاثیر مثبت داره و بچههاشون اجتماعیتر میشن.
- از اون طرف، پدرهایی که زیادی مراقبت میکنن یا همش میخوان بچه رو کنترل کنن (Overprotection – یعنی پدرهایی که اجازه نمیدن بچه تجربه کنه و خودش تصمیم بگیره)، تاثیر منفی داره و باعث میشه اجتماعی شدن سختتر بشه.
اینم جالب بود که وقتی سبک تربیتی پرمحبت و درککننده یا همین سبک محافظتی پدر و مادر رو بررسی کردن، فهمیدن اینا هم مستقیم و هم غیرمستقیم میتونن باعث کنارهگیری یا ناراحتی از اجتماع بشن، و این هم روی تطبیقپذیری اجتماعی اثر میذاره. پس یعنی مثلاً مادر خیلی مهربونه، بچه راحتتر با جمع کنار میاد یا اینکه اگر پدر خیلی مراقب باشه، ممکنه بچه بیشتر از جمع دوری کنه.
خلاصهی کلام: اگر میخواین بچههای پزشکی (که آیندهمون دستشونه!) آدمهای اجتماعیتر و با تطبیق بیشتر باشن، باید کاری کنیم کمتر تو جمع استرس بگیرن، مهربونی و درک پدر و مادرها به خصوص مادرها بیشتر باشه و پدر و مادرها خیلی هم بچهها رو محافظت نکنن که فرصت تجربه کردن داشته باشن.
این یافتهها فقط به دانشجوهای پزشکی چین محدود نیست و به نوعی میتونه برای بقیه کشورهای شبیه ما هم راهگشا باشه. چون بالاخره همه دوست دارن بچههاشون هم از نظر علمی قوی باشن هم تو اجتماع و زندگی واقعی موفق بشن!
منبع: +