خب بچهها امروز میخوام براتون خیلی راحت و خودمونی یه تحقیق جذاب رو تعریف کنم که به اینکه مغزمون چطور با خبرای خوب و بد کنار میاد – مخصوصاً وقتی کارهای سخت یا آسون انجام میدیم – ربط داره. قضیه چهجوریه؟ میخواید بدونید چطور مغز ما موقع گرفتن جایزه یا شنیدن خبر بد، امواج مغزی مختلف تولید میکنه و این رو چطور میشه با میزان سختی کاری که انجام میدیم مرتبط دونست؟
اول یه توضیح کوچولو: توی مغز ما، یه چیزهایی به اسم “کامپوننتهای ERP” هستن؛ مثلاً “RewP” (یا reward positivity — یعنی سیگنال مثبتی که موقع گرفتن جایزه تو مغز فعاله) و P300 (که تو مغز وقتی یه چیز مهم یا عجیب متوجه میشیم شکل میگیره). بعد یه سری امواج مغزی به اسم دلتا و تتا وجود دارن. اینا یعنی چی؟
- موج دلتا: یه مدل نوسان یا موج الکتریکی تو مغزه که معمولاً با ریلکس بودن یا بعضی حالتهای خاص مغز در ارتباطه.
- موج تتا: یه موج مغزی دیگه که معمولاً موقع یادگرفتن یا پردازش اتفاقای جدید فعال میشه.
توی این تحقیق، پیدا کردن که وقتی به آدما بازخورد (مثلاً جایزه یا چیزی که خیلی خوشحالکنندهس) میدن، شدت این امواج با توجه به اینکه بازخورد مثبته یا منفیه تغییر میکنه.
اینا اومدن با تحقیقشون یه بازی راه انداختن که آدمها موقع جواب دادن بهش یا کار آسون داشتن یا سخت (همین رو بهش میگن “perceptual load” یا همون میزان سخت بودن ادراک کردن چیزی). مثلاً عددی نشون میدادن که برعکس یا کوچیک نشون داده میشه و آدم باید درست تشخیص بده. هر چی کار پیچیدهتر باشه، سختی کار یا همون “لود ادارکی” بیشتره.
حالا سر اصل مطلب: تحقیق چی گفت؟
- هر موقع آدمها بازخورد مثبت (یا همون جایزه) میگرفتن، موج RewP و P300 بیشتر فعال میشد تا وقتی بازخورد منفی میگرفتن. یعنی مغز وقتی خوشحال میشه این دو بخشش قویتر کار میکنن!
- اما تو مورد موج تتا (همون که بالاتر گفتیم)، برعکس بود! وقتی بازخورد منفی میگرفتن، فعالیت موج تتا بیشتر میشد تا موقع جایزه گرفتن.
- جالب اینجاست، این تفاوتها (مثلاً تفاوت بین بازخورد مثبت و منفی توی این امواج)، اصلاً به شدت سخت یا آسون بودن کار بستگی نداشت… بجز یه مورد!
- در مورد موج دلتا، معلوم شد هر وقت کار آسونتر بود (یعنی perceptual load پایینتر بود)، مغز برای بازخورد مثبت فعالیت دلتا بیشتری داشت نسبت به منفی. اما وقتی کار سخت میشد، این تفاوت تقریباً از بین میرفت.
بعدش یه تحلیل دیگه هم کردن که ببینن این موجها با هم ارتباط دارن یا نه (بهش میگن “correlation” یا همبستگی). به طور خلاصه:
- موج RewP و P300 با هم میزانشون مرتبط بودن (یعنی هر وقت یکی بالا میرفت، اون یکی هم بالا میرفت)
- اما موجهای دلتا و تتا با این دو تا ارتباط خاصی نشون ندادن.
یه بخش دیگه هم به اسم “regression analysis” یا همون تحلیل پیشبینی آوردن وسط (یعنی خواستن ببینن چقدر یکی از این موجا میتونه اون یکی رو پیشبینی کنه). نتایج این بود:
- موج دلتا موقع کار آسونتر میتونست RewP رو پیشبینی کنه — یعنی اگه کار آسون بود و بازخورد مثبت داده میشد، هرچی موج دلتا بیشتر فعال میشد، RewP هم بزرگتر بود.
- موج تتا اما موقع کار سخت (یا لود ادارکی بالا) بیشتر P300 رو پیشبینی میکرد.
خلاصه اگه بخوام خیلی روون و ساده بگم: مغز ما با خبرای خوب و بد یه جوری برخورد میکنه که بستگی داره کار آسون باشه یا سخت. وقتی کار آسونتره، مغز توی خوشحالی کردن (و موج دلتا) بیشتر خودش رو نشون میده. و فقط تو بخش مثبت ماجرا این اتفاق میفته، یعنی مغز تو گرفتن بازخورد مثبت وابسته به آسون بودن کاره. واسه بخش منفی، اینجوری نیست.
در کل این امواج دلتا و تتا، نشون میدن چطور مغزمون بازخورد مثبت و منفی رو پردازش میکنه؛ ولی سختی کار فقط روی بازخورد مثبت تاثیرگذار بود، نه منفی. بازم اگه سوال داشتی خوشحال میشم برات باز هم توضیح بدم!
منبع: +