کامِت پلاس؛ ناجی واقعی روزنامه‌نگاری یا همون واسطه هوش مصنوعی قدیمی؟!

یه خبر داغ این روزها اینه که سرویس Perplexity اومده و مرورگر هوشمندش به اسم Comet رو حسابی ارتقا داده! حالا یه سرویس جدید هم معرفی کرده به اسم Comet Plus که ماهی ۵ دلار حق اشتراکه. خلاصه ما هم که عاشق دونستن چیزای جدید و پشت‌پرده ماجراها هستیم، رفتیم سراغش تا ببینیم واقعاً چیه داستان.

حالا قضیه چیه؟ ایده‌ش اینه که با خرید اشتراک Comet Plus، آدم‌ها می‌تونن به محتوای خبرگزاری‌های خفن مثل Gannett یا Der Spiegel دسترسی پیدا کنن – اونم با کمک هوش مصنوعی. این وسط یه کار جالب هم کرده: گفته ۸۰ درصد پول‌هایی که از اشتراک درمیاره، مستقیم میره تو جیب همین ناشرهای اصلی.

حالا داستان اینجا جالب میشه که Perplexity داره ناشرها رو به سه تا روش پولی میکنه:
۱. موقعی که کسی با مرورگرش وارد یه خبر میشه و خبر رو میخونه؛
۲. وقتی محتوای اون ناشر توی جواب یه سرچ توسط هوش مصنوعی استفاده میشه؛
۳. و یا وقتی یه کاربر میاد از اون محتوا برای یه ماموریت خاص، مثلاً خلاصه کردن یا پاسخ گرفتن، استفاده میکنه.

ایده‌شون هم اینه که هرجایی محتوا واقعاً ارزش داره، باید به نویسنده و ناشر پولش برسه. پس همه قراره سود ببرن. حداقل تئوریش اینه!

ولی یه سوال مهم پیش میاد: این مدل واقعاً به نفع نویسنده‌ها و کاربراست، یا نه؟ آیا کسایی که محتوای پولی تولید میکنن واقعاً سودشون بیشتر شده یا فقط اسمش عوض شده و باز همه چی دست همون هوش مصنوعیه؟ آیا کاربرا واقعاً سراغ اصل مقاله‌ها میرن یا فقط به همون جواب خلاصه شده راضی‌ان؟

معمولاً بیشتر آدما دنبال جواب سریع و خلاصه‌ان. فرض کن هوش مصنوعی برات پنج تا مقاله مرتبط رو همزمان خلاصه میکنه و دیگه نیازی نداری همه‌شونو بخونی. خب این واسه کسی که دنبال بهره‌وری و صرفه‌جویی تو وقته، عالیه… اما نویسنده‌های اون مقاله‌ها چی؟ مطالب و صدای شخصیِ نویسنده عملاً تو جواب کوتاه شده گم میشه، داستان و ساختار مقاله، چیزایی که به خاطرش پشت پرداخت بود، دیگه حس نمیشن.

حالا Perplexity میگه این مدل نسبت به رویکرد “کلیک و تبلیغ” که الان تو سایتای خبری مرسومه، عادلانه‌تره. راستش رو بخوای، حرف بدی هم نیست، چون واقعاً سیستم فعلی هم پر از تبلیغه. اما یه انتقاد جدی اینه: اگر واقعاً هدف حمایت از نویسنده‌هاست، باید روش‌هایی پیدا بشه که محتوای غیرخلاصه و اصل نوشته بیشتر دیده بشه، نه اینکه فقط به پول گرفتن ناشرا قانع باشیم و بقیه ماجرا رو ول کنیم.

یه نکته دیگه هم اینه که تو بیشتر سیستم‌های هوش مصنوعی جدید (مثلاً Generative AI یعنی هوش مصنوعیِ مولد، اونایی که خودشون متن یا تصویر جدید تولید میکنن)، اصل محتوا به چشم ماده‌ی خام نگاه میشه: میارن می‌خورن، آسیابش میکنن، یه خروجی خلاصه شده به کاربر میدن و دیگه کسی نمی‌دونه این متن واسه کی بوده، نویسنده‌ش کیه و زحمتش چقدر بوده. حتی ممکنه کاربر اسم نویسنده یا روزنامه رو به عمرش نشنوه، ولی خلاصه‌ی مطلب رو بفهمه و پنج دلار هم بابتش داده باشه!

این وسط، اگه کسی ترجیح میده باهوش‌تر باشه، وقتش رو بهتر مدیریت کنه یا براش مهم نیست متن اصلی رو بخونه، با هوش مصنوعی کارش راه میوفته… اما حق نویسنده‌ها چی میشه؟

پس با همه این شعارها، مشکل همون مشکل قدیمیه: محتوا هنوزم معمولاً به عنوان “ماده خام” برای AI استفاده میشه، نه یه تجربه ارزشمند و انسانی. همین باعث میشه که صدای نویسنده‌ها ناپدید بشه و آدم‌ها، حتی اگه پول بدن، عملاً فقط اطلاعات بگیرن، نه حس واقعی مقاله رو.

خلاصه که ایده Perplexity بدک نیست و حداقل یه قدم به سمت جبران برداشته، اما تا وقتی سر اصل ماجرا که دیده شدن و ارزش گذاشتن به نویسنده‌هاست، کاری نشه، بازم قدرت اصلی دست همون هوش مصنوعی می‌مونه!

خود Perplexity هم سرویس‌های جالب دیگه‌ای داره، مثلاً یه دستیار صوتی تقریباً جایگزین Siri واسه آیفون، یا رقابت با مرورگرهای مبتنی بر AI مثل ChatGPT. اما اینکه این ترندهای جدید می‌تونن دنیای وب رو عوض کنن یا نه، سوالیه که جواب قطعی‌ش فعلاً معلوم نیست…

منبع: +