خب رفقا، بیاید یه موضوع جدی اما مهم رو با هم قشنگ باز کنیم: اینکه این روزا گروههای افراطی (یعنی همون گروههایی که نگاههاشون خیلی تند و خطرناک و اغلب بر ضد جامعهست) دارن از پلتفرمهای «اطرافِ بازی» مثل دیسکورد، توییچ و استیم به شدت بهره میبرن. اصطلاح gaming-adjacent platforms هم یعنی سایتها و برنامههایی که مستقیماً بازی نیستن، ولی به دنیای گیمرها خیلی نزدیکن—مثل چت و انجمن و پخش زنده و اینا.
ایدهشون چیه؟ این گروهها از همون اوایل پیدایش بازیهای ویدیویی، شروع کردن به استفاده و حتی هک کردن این فضاها که بتونن تفکراتشون رو پخش کنن یا واسه فعالیتهاشون نیرو بگیرن. اما مشکل وقتی جدیتر شد که با اومدن این پلتفرمهای پیشرفته مثل دیسکورد و استیم، عملاً یه زیرساخت جدید ساختن برای تبلیغات و جمع کردن افراد همفکر.
چرا این قضیه برای پلیس و مدیرهای جوامع مجازی دردسره؟ چون این مدل پلتفرمها به راحتی میتونن توی روند جذب نیرو یا حتی سازماندهی اقدامات خشونتآمیز کمک کنن—خلاصه قصه اینه که همه نگران شدن این فضاها به خاطر اکوسیستمهای اجتماعی خاصشون، میتونن افراد معمولی رو هم کمکم وارد تفکرات افراطی کنن (یعنی radicalization، همون جذب به سمت عقاید تند و خطرناک).
موضوع فقط آنلاین بودن هم نیست، قضیه جدیتره: ممکنه جمع کردن آدمها تو فضای مجازی آخرش باعث یه حرکت سیاسی یا حتی پرخاشگرانه توی دنیای واقعی بشه. بخاطر همین همه دارن یه راهی دنبالش میگردن که جلوی رشد این جنبشها رو بگیرن.
حالا این مقاله خیلی باحال، از طریق مصاحبه با ۱۳ تا کارشناس خفن (که شامل آدمای حرفهای مبارزه با افراطگرایی، دانشگاهیها، متخصصین فناوری و تیمهای «مدیریت محتوا» میشن؛ مدیریت محتوا یعنی همون افرادی که مسئول چک کردن و حذف کردن محتواهای مشکلساز تو سایتها هستن) سعی کرده بفهمه چطور با این داستان مقابله میشه.
نتیجه مصاحبهها چی شد؟ میگن که تیمهای خارج از خود پلتفرمها—مثلاً فعالین مبارزه با افراطگرایی یا حتی خود کاربرای آگاه—به راهکارهای خیلی پیشرفته و هوشمندانه رسیدن واسه اینکه مانع گسترش محتوای تند بشن. اما یه مشکل بزرگ این وسط هست: ماهیت شبکهای و انطباقپذیری افراطگراها. یعنی این گروهها مدام ابزار، روش و رویکرد جدید اختراع میکنن و با هر محدودیت، یه راه تازه برای انتشار پیامشون پیدا میکنن.
یه نکته ناراحت کننده دیگه هم اینه که خود سیستمهای اجرایی این پلتفرمها هم ضعیف عمل میکنن. enforcement mechanisms یعنی همون قوانینی که باید جلوی تخلفات رو بگیره—ولی خب یا قوانین شفاف نیست، یا اجراشون جدی گرفته نمیشه. پس پلیس و آدمای مبارزه با افراطیگری هر چقدر هم زرنگ باشن، اگه خود پلتفرم همکاری نکنه یا قانونها زور نداشته باشه، همه تلاشا کماثر میشه.
تو این تحقیق اومدن پیشنهاد دادن که «بالا» و «پایین» با هم همکاری کنن. یعنی از یه طرف، مدیرهای اصلی این پلتفرمها باید واقعاً شفاف و جدی قوانینشون رو اجرا کنن (transparency in terms of service enforcement یعنی شفافیت تو اجرا و پیگیری قوانین). از طرف دیگه، فرهنگِ کاربرای معمولی هم باید بهتر بشه تا خودشون جلوی «فرهنگ مسموم» یا همون toxic culture رو بگیرن—اینم یعنی اون جوای تند و ایدئولوژیکی که باعث رشد افراطگرایی میشن، با آگاهی خود کاربران کمرنگ بشه.
در کل قضیه اینه که شبکهها و گروههای افراطی خیلی سریع خودشون رو با شرایط جدید تطبیق میدن و حتی پلیسها و تیمهای نظارتی هم اگه تک و تنها باشن، زورشون بهشون نمیرسه. راهحل؟ همکاری جدی بین مدیرای پلتفرم (بالا)، کاربران آگاه (پایین)، آموزش و اجرای جدیتر قوانین.
پس اگر کسی سوال داشت چرا این همه سر و صدا درباره دیسکورد و توییچ و استیم هست، قضیه همین خطر جدی افراطگریه و جنگ پنهونی که هم پلیسها و هم آدمای آگاه توش درگیرن تا نذاریم این پلتفرمها تبدیل بشن به جایی واسه رشد گروههای تندرو.
منبع: +