حتماً تا حالا با کسی سر و کار داشتی که تازه سکته مغزی کرده، یا شاید خودت یا یکی از نزدیکات تجربهاش رو داشتین. داستانش فقط فلج شدن بدن یا مشکلات حرکتی نیست؛ واقعاً موضوع خیلی پیچیدهتره و پای مغز و حالت روحی و حتی سیستم ایمنی بدن هم وسطه! تو این تحقیق خیلی باحال، اومدن بررسی کردن که بعد از اولین سکته مغزی، چه جور نشونههایی از نظر روانی و عصبی پیش میاد (یعنی ترکیبی از مشکلات روحی، مغزی و عصبی) و این نشونهها با مارکرهای التهابی بدن چه ربطی دارن.
خب اولش باید بگم “psychoneurological symptom clusters” یعنی مجموعه نشونههایی که هم به روح و روان آدم ربط دارن، هم به اعصاب و مغز. مثلاً کمخوابی، اضطراب، افسردگی، خستگی شدید و کم شدن کیفیت زندگی. حالا اینا رو کنار هم گذاشتن و بررسی کردن که چطوری تو بیماران سکته مغزی دیده میشن.
توی این مطالعه، ۲۲۷ نفر که اولین بار سکته مغزی کرده بودن رو آوردن وسط و کلی سوال ازشون پرسیدن. ابزارهایی مثل:
– پرسشنامه اطلاعات کلی
– مقیاس عددی برای اندازهگیری شدت نشونهها
– شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ (این یه پرسشنامه است برای اینکه بفهمیم طرف خوب میخوابه یا نه)
– مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی
– آزمون سنجش زوال عقل AD8 (یعنی ببینن کسی دچار فراموشی یا مشکلات حافظه هست یا نه)
– مقیاس شدت خستگی (یه جور پرسشنامه از ۱ تا ۷)
– و نهایتاً بررسی کیفیت زندگی مخصوص افرادی که سکته مغزی داشتن
بعدش با آنالیز و تحلیل دادهها (از جمله “latent profile analysis” که یه مدل آماریه برای دستهبندی پنهان آدمها براساس نشونههاشون)، به سه گروه مختلف رسیدن:
1. **آدمای با نشونههای کم** (۴۵.۲٪): یعنی اوضاع بدی ندارن و علائم روانی و ذهنی کمی دارن.
2. **آدمای با نشونههای متوسط** (۳۶.۷٪): خب بالاخره یکم چالش دارن، ولی شدید نیست.
3. **آدمای با نشونههای زیاد** (۱۸.۱٪): یعنی همه چی رو دارن! خستگی، اضطراب، افسردگی و… خلاصه کلی دردسر روحی و عصبی.
تحقیقات بیشتر نشون دادن که یهسری عوامل باعث میشن احتمال اینکه تو اون گروههای متوسط و زیاد باشی، بیشتر بشه:
– **سن کمتر:** یعنی هرچی آدم جوانتر باشه، شانسش بالاتره که با شدت بیشتری نشونهها رو تجربه کنه.
– **زن بودن:** در این مطالعه خانمها بیشتر توی این گروهها بودن.
– **نمره بالاتر توی مقیاس NIHSS:** این مقیاس مال ارزیابی شدت سکته مغزیه؛ هرچی عددش بالاتر، سکته بدتر بوده.
– **سطح بالاتر interleukin-6:** این یه پروتئین التهابیه، بدن وقتی دچار التهاب یا آسیب میشه بیشترش رو تولید میکنه.
– **سطح بالاتر CRP حساس:** اینم یه مارکر دیگه که وقتی بدن التهاب داره، تو خون افزایش پیدا میکنه و نشون میده یه جای کار بدن میلنگه.
حالا چرا این مارکرهای التهابی مهمن؟ چون نشون دادن کسایی که نشانههای روانی – عصبی بیشتری داشتن، بدنشون هم به صورت فیزیکی ملتهبتر بوده. یعنی انگار مغز و بدن با هم قهر کردن و هر دو دارن سیگنال مشکل میفرستن. حتی کیفیت زندگی این افراد هم پایین میاد و خلاصه سختتر با این بحران کنار میان.
خبر خوب اینکه این تحقیق، راه رو باز میکنه برای تحقیقات بیشتر. میگن باید مارکرهای التهابی بیشتری بررسی بشه و نشانههای جدیدتری که به مغز و روان ربط داره شناسایی بشه تا شاید بتونیم مدیریت بهتری رو «نشونه های روان-عصبی» یا همون “psychoneurological symptom clusters” داشته باشیم.
در آخر، اگر اطرافت کسی هست که اولین بار سکته مغزی کرده، فقط به فکر مشکل فیزیکی نباشید. یه عالمه جنگ توی ذهن و جسمش داره اتفاق میافته که باید حواسمون باشه. هرچی زودتر این علائم شناسایی بشن و براشون کار انجام بشه (مثلاً با مشاوره روانشناسی، بررسی وضعیت خواب یا حتی ارزیابی مارکرهای التهابی تو آزمایش خون)، کیفیت زندگی فرد بیشتر حفظ میشه و راحتتر با این مسئله سخت کنار میاد.
پس اگه کسی دور و ورتون سکته کرده، مهربونتر باشید و فقط دنبال فیزیوتراپی نباشید. شاید ذهنش حتی بیشتر از بدنش به کمک احتیاج داره!
منبع: +