داستان اتاق جمجمه‌ها: ماجرای علمی که چطور دانشمندهای بریتانیای ویکتوریایی رو دنبال خودش کشوند!

سلام رفقا! امروز میخوام یه ماجرای جالب (و البته عجیب و غریب) رو براتون تعریف کنم که تو ویکتوریای بریتانیا، یعنی قرن ۱۹ میلادی، چی شد که دانشمندها، مخصوصا تو دانشگاه‌ها، کلی افتادن دنبال جمع کردن جمجمه آدم‌ها! هدفشون چی بود؟ بدجور به داستان‌های مربوط به علم نژادپرستانه و حتی سوء استفاده از علم گره خورده بود.

خب، اخیرا دانشگاه ادینبرو گزارشی داده به اسم “Review of Race and History” که کلی سر و صدا کرده و نگاه‌ها رو کشونده سمت یه چیزی به اسم “اتاق جمجمه‌ها” شون. این اتاق پر از ۱۵۰۰ تا جمجمه آدمیه که تو قرن ۱۹ واسه مطالعه جمع‌آوری شده بودن. چه جوری؟ خودتون حدس بزنید: از قبر، از کشورهای دیگه، یا حتی کلکسیون‌های خصوصی!

حالا بیاید یه کم درباره اون علم عجیب حرف بزنیم. اون موقعها علم جمجمه‌شناسی یا همون “کراینومتری” (Craniometry) خیلی رو بورس بود. این علم یعنی: بچه‌ها جمجمه هر کسی رو با خط‌کش و ابزارهای مختلف اندازه می‌گیرن و بعد طبق اون عدد و رقم‌ها سعی می‌کنن بگن آدم‌ها از چه نژادی هستن یا چه خصوصیات ذهنی دارن. مثلاً می‌گفتن اگه جمجمه‌ات این شکلی باشه، باهوشی، یا اگه اون‌جوری باشه، فلان خصلت رو داری! البته الان دانشمندهامون کاملاً ثابت کردن که اینا همه‌اش خرافه بوده و اندازه یا شکل سر هیچ ربطی به هوش و رفتار نداره. اما اون موقع این حرفا رو خیلی جدی می‌گرفتن و براش کلی آمار و شماره درمی‌آوردن. کلاً اون موقع عدد و رقم خیلی براشون باکلاس بود!

بد نیست یه چیزی رو اینجا توضیح بدم: برعکس فرِنوُلوژی (Phrenology)، که می‌گفت هر برجستگی رو جمجه یه موضوع رو نشون میده (مثلاً یه برآمدگی اینجا یعنی تو مهربونی یا بدجنس!)، کراینومتری رو به خاطر اینکه کلی آمار و عدد داره، دانشگاه‌ها حسابی قبول داشتن و تو دانشکده‌های پزشکی درس می‌دادن.

تو همون سال‌ها، دانشمندای بریتانیایی و اروپایی برای این که حرف‌هاشون سند بشه، شروع کردن به جمع کردن هزاران جمجمه از هر جا که شد. این رقابت انقدر بالا گرفت که حتی دانشگاه کمبریج، یکی از معروف‌ترین‌ها، توسط یه استاد به اسم الکساندر مک‌آلیستر (Alexander Macalister) تو سال ۱۸۸۴ فقط تو چند سال مجموعه جمجه‌هاش رو از ۵۵ تا رسوند به ۱۴۰۲ تا! حتی هزار تا جمجه مصری رو هم بهشون هدیه دادن! جالبه بدونید خیلی از این جمجه‌ها الان هم تو آزمایشگاه معروف داک‌ورث (Duckworth Laboratory) هستن.

شاید با خودتون بپرسید این جمجه‌ها رو چجوری به دست می‌آوردن؟ بخشی از اینها رو یا از کلکسیونرها می‌خریدن، مثلاً دانشکده جراحان سلطنتی لندن تو سال ۱۸۸۰ بیش از ۱۵۰۰ تا جمجمه از یه کلکسیونر خصوصی خرید – اسمش جوزف بارنارد دیویس بود! یا از باستان شناس‌ها می‌گرفتن، یا واقعاً از قبرهای خیلی جاهای دنیا برمی‌داشتن و می‌آوردن. بعضاً دانشجوهایی که می‌رفتند کشورهای مستعمره بریتانیا (توضیح: مستعمره یعنی کشورهایی که توسط انگلیس اشغال و اداره می‌شدن) هروقت جمجمه یا استخوانی پیدا می‌کردن، خیلی راحت می‌فرستادن برای استادای خودشون انگلستان.

اون موقع اصلاً براشون مهم نبود این کار چقدر می‌تونه بی‌احترامی به فرهنگ‌ها و ملت‌ها باشه. مثلاً یه دانشجوی کمبریج تو هند از محل سوزوندن جنازه‌ها جمجمه برداشته بود و آورده بود دانشگاه، با اینکه مردم محلی اعتراض شدید داشتن! حتی گاهی با دزدی و قلدری این جمجه‌ها رو جمع می‌کردن. خب معلومه که این حرکت‌ها بعداً کلی حواشی و دردسر براشون درست کرد.

کل این داستان باعث شد یه «علم» نژادپرستانه به وجود بیاد که مثلاً می‌خواست ثابت کنه بعضی نژادها برترند، یا اصلاً آدم حساب نمی‌کردن. این علم رو بهش می‌گن “علم نژادپرستانه” یا Scientific Racism. یعنی سوءاستفاده مطلق از عدد و داده برای توجیه تبعیض نژادی.

اما امروزه همه این فرضیات در مورد جمجمه و نژاد از بیخ و بن رد شدن. دانشمندای امروزی میگن اصلاً نژاد یه مفهوم ساختگیه و به لحاظ زیستی واقعیت نداره، بیشتر یه برداشت اجتماعی و تاریخی بوده. حتی موزه‌ها و دانشگاه‌ها هم دارن سعی می‌کنن این گذشته رو جبران کنن. مثلاً موزه پیت ریورز آکسفورد سال ۲۰۲۰ “سرهای کوچک شده”‌ رو که نمایش می‌داد از نمایش برداشت. از دهه ۱۹۷۰ گروه‌های بومی دنیا، مخصوصاً مردم سرخپوست استرالیا، آمریکا و غیره، خیلی جدی افتادن دنبال اونکه استخوان‌ها و جمجه‌های اجدادشون رو پس بگیرن و برگردونن به کشور خودشون. حالا دیگه دانشگاه‌ها و موزه‌ها بیشتر گوش می‌دن و با این درخواست‌ها همراهی می‌کنن.

یه نکته جالب دیگه: دانشگاه کمبریج (آزمایشگاه داک‌ورث) الان رسماً گفته که گذشته سیاه مجموعه‌ جمع‌آوری‌های بی‌اخلاقانه رو قبول داره. گفتن که می‌خوان با مردم بومی و گروه‌های مرتبط “گفت‌وگو، تبادل دانش و احترام متقابل” داشته باشن و دنبال بازگردوندن این جمجه‌ها و ثبت بهتر اطلاعات هستن.

در آخر، همه این جمجمه‌ها که هنوز تو آرشیو دانشگاه‌ها نشسته‌ن، نماد یه گذشته تلخ هستن. اگه باهاشون مسئولانه و درست برخورد بشه، شاید حتی تبدیل به نمادی از آشتی و بازسازی روابط بین کشورها و ملت‌ها بشه. خلاصه بچه‌ها، بعضی وقتا علم اگه بدون اخلاق جلو بره، می‌تونه آش بار بیاره که تا صد سال بعدشم باید براش جواب داد!

امیدوارم این مطلب براتون جالب بوده باشه! اگه دوست دارین بدونین علم واقعی درباره نژاد چی میگه، یادتون نره سراغ منابع علمی روز و بی‌طرف برید!

منبع: +