تا حالا به این فکر کردی که آدمهای هزاران سال پیش توی استرالیا چیکار میکردن و چه نشونههایی از خودشون گذاشتن؟ دانشمندا چندوقت پیش رد انگشتای عجیبی رو توی یه غار به اسم “واریبروک” (Waribruk) پیدا کردن که کاملاً فرق داشت با چیزایی که قبلاً کشف شده بود!
اول بذار یه کم درباره منطقه توضیح بدم. این غار توی سرزمین مردم گونایکورنی (GunaiKurnai) هست؛ مردم بومی قدیمی و اصیل استرالیا که تاریخشون به هزاران سال پیش میرسه. خیلی از آثاری که ازشون مونده، مثل ابزار سنگی یا شومینههای باستانی، مربوط به چیزای مادیه. اما رد انگشتا چی؟ خب انگار اون موقع هم آدمها دوست داشتن روی دیوار هنرنمایی کنن!
ماجرا از این قراره: توی قسمتای انتهای غار، جایی که هیچ نوری نمیاد و آدم فقط با ترس و لرز و دستهی مشعل یا یه هیزم آتیش کوچیک میتونه بره جلو، سطح دیوار به خاطر تاثیر آب و فرسایش آهک خیلی نرم و اسفنجی شده. انگار دوغاب یا خمیر بازی باشه، راحت با انگشت شکل میگیره. حالا اونجا چی کار کردن؟ دقیقاً روی همین دیوارهای نرم و درخشان پر از کریستال میکروسکوپی – که وقتی چراغ بندازی روشون برق میزنن – کلی رد انگشت کشیدن و ثبت کردن.
تحقیقات نشون داده این رد انگشتا خیلی قدیمیان. کنارشون ذغالهای کوچیک و خاکستر خیلی ریز پیدا شده که انگار از مشعل یا تکههیزم آتیش افتاده بودن. با آزمایش تاریخگذاری، دانشمندا فهمیدن که اینا بین ۸۴۰۰ تا ۱۸۰۰ سال پیش بودن – یعنی چیزی تو مایهی ۴۲۰ تا ۹۰ نسل گذشته!
جالبه که این رد انگشتا، هم رو دیوار و هم سقف غار دیده میشن. بعضیاشون افقیان، بعضیاشون عمودی یا مورب. توی یکی از بخشها، ۹۶ مجموعه رد انگشت پیدا شده که با هر دست چندتا خط کشیده شده. توی قسمت دیگه، ۲۶۲ تا رد انگشت فقط روی سقف پیدا کردن! تازه بعضیاش اونقدر باریک و کوچیک بودن (۳ تا ۵ میلیمتر) که مشخص بود بچهها کشیدن – یعنی اون بچه رو یکی از بزرگترها بغل گرفته و بالا آورده تا به سقف برسه!
یه جای دیگه رد انگشتا یه مسیر بالای رختخواب غار رو دنبال میکنن و تا ۱.۶ متر جلو رفتن – انگار اون موقع کسی دستش رو کشیده و همونطور رفته جلو، همه ردها همجهت. نشون میده آدمای اون زمان باید نشسته یا خم شده حرکت میکردن و به کمراشون کشیده بودن.
حالا سوال مهم اینکه این غارا اصلاً جایی بود که هر کسی سر بزنه یا زندگی کنه؟ معلومه که نه! طبق روایتهای قدیمی مردم گونایکورنی، این غارها محل زندگی معمولی نبودن؛ بلکه فقط افراد خاصی حق ورود داشتن – یعنی “مولا-مولونگ”ها. این عنوان به آدمای شفاگر و جادوگر قبیله داده میشده که قدرتهای خاص داشتن. (مولا-مولونگ یعنی درمانگرها یا مثلاً همون استادای آیینهای قبیله) اونا برای انجام مراسم آیینی، شفا دادن، یا حتی نفرین کردن (!) از کریستال و مواد معدنی استفاده میکردن و قدرت خاصی براشون قایل بودن. جالبه که حتی توی دهه ۱۸۰۰، وقتی کاوشگرها با بزرگان گونایکورنی حرف زدن، شنیدن که هر وقت کسی کریستالهاش رو از دست بده، دیگه اون قدرت رو نداره.
اینکه رد انگشتا دقیقاً روی سطوح براق و کریستالی هستن و هیچ نشونهای از نشستن و آشپزی و ابزار دیگه نیست، نشون میده اینجا واقعاً برای آدمای خاص و مراسم عجیب بوده، نه زندگی عادی. دانشمندا احتمال میدن این خطوط و حرکتها بخشی از یه آیین یا رسم جدی بودن و حضور توشون فقط برای بعضیا آزاد بوده.
پس داستان اینه: انگشتای گذشته، روی دیوار و سقف غار — مثل امضای آدمای خاص قبیله — ثبت شده و حتی بعد از هزاران سال، هنوز قصهها و قدرتهاشون رو میرسونه. الان ما با بررسی همین رد انگشتا، بدون اینکه وسیلهای ازشون مونده باشه، داریم قسمتی از حرکات، احساس و مراسم اونها رو لمس میکنیم. دیگه این فقط یه اثر هنری ساده یا خطخطی بچهگونه نیست؛ این تعامل با چیزی مقدس و رازآلود بوده، یه جور سند زنده از آیینهای قبیلهای.
در آخر، بد نیست بدونی که این تحقیق فقط کار چند نفر نبوده! ۱۳ نفر تو تهیه مقاله و مدلسازی سهبعدی رد انگشتا نقش داشتن و با کمک تکنولوژی جدید عکس و مدل دقیق تهیه کردن تا این رازها برای ما روشنتر بشه.
منبع: +