خب بیا درباره موضوعی حرف بزنیم که خیلی جاها دیده میشه اما کمتر کسی درست حسابی بهش توجه میکنه: «کمبود نسبی» یا همون Relative Deprivation. این یعنی وقتی آدمها مقایسه میکنن و حس میکنن نسبت به بقیه کم دارن یا کمتر باهاشون برخورد شده. مثلاً فکر کن توی یه شرکت توریستی کار میکنی و میبینی همکارت با همون میزان تلاش، پاداش بیشتری گرفته. احتمالاً اینجاست که یه جور حس بیعدالتی میاد سراغت و حس میکنی ازت کم گذاشتن.
این حس کمبود نسبی، کلی روی رفتار ماها توی محیط کار بهخصوص شرکتهای گردشگری تاثیر میذاره. وقتی این حس بالا میگیره، یکی از چیزهایی که آسیب میبینه، رفتارهای مثبت داوطلبانه کارمندی یا همون Organizational Citizenship Behavior (OCB) هست. این همون کاراییه که کسی بهت اجبار نکرده ولی به نفع سازمان انجامش میدی. مثلا کمک به همکارا، مراقبت از درست انجام شدن کارا، یا اینکه خودجوش دنبال بهبود محیط کارت باشی.
تحقیقی که انجام شده اومده ۳۰۵ نفر از کارمندای شرکتای گردشگری رو بررسی کرده و با استفاده از دو تا تئوری معروف یعنی Social Identity Theory (نظریه هویت اجتماعی، که بررسی میکنه افراد چقدر خودشونو جزئی از یه گروه یا سازمان میدونن) و Attribution Theory (تئوری نسبت دادن یا اسناد، یعنی اینکه آدمها دلیل اتفاقا رو به چی نسبت میدن)، اومده این تاثیر رو ریشهیابی کرده.
سه تا نکته مهم از این تحقیق درمیاد:
۱. هرچی حس کمبود نسبی بیشتر شه، رفتارهای مثبت سازمانی یا همون OCB کمتر میشه. یعنی آدمایی که فکر میکنن کمتر از بقیه سهم بردن، دیگه اون انرژی و همکاری رو برای سازمان نمیذارن.
۲. واسطه این ماجرا “هویت سازمانی” یا Organizational Identification (OI) هست. یعنی هرچی آدم کمتر خودش رو جزیی از سازمان بدونه (مثلاً چون حس میکنه بهش بیعدالتی شده)، کمتر حاضر میشه کارای داوطلبانه واسه سازمان انجام بده.
۳. بخش جالبترش اینه که یه چیز دیگه به اسم “نسبت دادن مسئولیت” یا Attribution of Responsibility (AR) این رابطه رو ضعیفتر میکنه. مثلاً اگه افراد فکر کنن مسئول کمبود به کسی دیگه است (مثلا رئیس یا سیاست شرکت)، تأثیر حس کمبود نسبی روی رفتارهای خوبشون کمتر میشه. حتی این اسناد باعث میشه نقش هویت سازمانی تو این وسط کمتر و ضعیف بشه.
در آخر، مقاله کلی برای اینکه این مسائل تو شرکتای گردشگری کمتر بشه، پیشنهاد میده شرکتا باید دنبال عدالت توی سیستمها، فضای فرهنگی قوی و این توضیح باشن که کارمندها بدونن ریشه این احساسات از کجاست و چطور میشه با اسناد درست، تاثیر منفی رو تا حد زیادی کم کرد.
خلاصهش اینه: اگه شرکتا بدونن کارمندا چی فکر میکنن، حس خوبی بهشون بدن و نسبت دادنها رو هم مدیریت کنن، هم حال کارمنداشون بهتر میشه هم رفتارهای مثبتشون تو محیط کار بیشتر میشه!
منبع: +