تا حالا براتون پیش اومده توی کلاس موسیقی یا حتی وقتایی که آهنگ گوش میدین، دوست داشته باشین دقیق با ضرب آهنگ دست بزنین یا حرکت کنین؟ یا مثلا دیدین بعضیا چقدر راحت روی ریتم میزنن و بعضیا یه جور عجیب عقب میمونن؟ خب کلی تحقیق جالب روی اینکه چی باعث میشه بعضیا بهتر با ریتم هماهنگ شن وجود داره. بیاین باهم یکی از این تحقیقها رو که خلاصهاش رو براتون ساده و خودمونی توضیح میدم، بخونیم!
توی این تحقیق یه گروه اومدن بررسی کردن که سه تا چیز مهم چقدر روی همزمان شدن حرکت آدما با ریتم موزیک تاثیر داره: اول تخصص موسیقی (یعنی اینکه آیا طرف موسیقیدون و موزیسین هست یا نه)، دوم سرعت آهنگ (که بهش میگن tempo یعنی سرعتی که یه قطعه یا ضرب آهنگ اجرا میشه)، و سوم نوع و ساختار ضرب (مثلا ساده باشه یا پیچیده، که بهش میگن beat division یعنی اینکه هر ضرب چند جور تقسیم بشه، دو تایی باشه یا سهتایی، یا حتی پیچیدهتر).
حالا برا اینکه بفهمن داستان چیه، از یه سیستم ارزان قیمت جدید استفاده کردن که markerless motion capture هست. این یعنی برعکس روشهای گرون قبلی، دیگه لازم نیست بَدَن طرف رو با برچسب و سیم وصل کنن، بلکه با هوش مصنوعی و دوربین، حرکات بدن رو خیلی دقیق دنبال میکنن و میتونن ببین چطور و کی تکون میخورن. (Pose estimation یعنی اینکه هوش مصنوعی با تصویر میسنجینه مفصلها و حرکتهای بدن طرف رو کجا هستن!)
دو نوع حرکت داشتن: یکی زدن با انگشت (finger tapping)، که حرکتش منفصل و ریزه، دومی تاب دادنِ بازو (arm swing) که حرکتش پیوسته و کشیدست. بعدش توی شرایط مختلف موسیقایی، هر دو حرکت رو بررسی کردن تا ببین تفاوتشون چیه.
کلی دیتای جذاب جمع شد: اولا موزیسینها (کسایی که آموزش موسیقی داشتن) خیلی دقیقتر و منظمتر با ضرب آهنگ هماهنگ میشدن مخصوصاً توی زدن با انگشت. یعنی هر وقت آهنگ ضرب داشت یا عوض میشد، اینا خیلی راحتتر خودشون رو دقیق میکردن. اونایی که موسیقی بلد نبودن، بیشتر گیج میشدن یا فاصلهشون با ریتم بیشتر میشد.
یه نکته جالب: ریتمهایی که سادهتر بودن (مثلاً دودودی یعنی binary rhythms)، باعث میشد هر کسی، چه موزیسین چه غیر موزیسین، راحتتر هماهنگ بشه، اما وقتی ریتم پیچیدهتر میشد یا سرعت آهنگ عجیب و غریب بالا و پایین میرفت، همه شون کندتر میشدن یا از ریتم میافتادن.
یه نتیجه عجیب و بامزه هم این بود که زدن با انگشت (که حرکتهای ریز و دقیق داره)، نسبت به تاب دادن بازو (که حرکات بزرگ و آزاد داره)، باعث میشد آدما خیلی دقیقتر با ضرب هماهنگ شن. یعنی نوع حرکت هم خیلی مهمه و فقط موضوع ریتم یا تخصص موسیقی نیست.
در نهایت این تحقیق نشون داد که ترکیب هوش مصنوعی و سیستمهای ارزون برای ضبط و بررسی حرکات بدن میتونه کمک کنه این چیزها رو خیلی راحتتر تحلیل کنیم و حتی ایدههای جالبی برای درمان فیزیکی (مثلاً توی فیزیوتراپی یا حرکت درمانی)، آموزش موسیقی یا طراحی سیستمهای تعاملی (مثل بازیهایی که با حرکت بدن کنترل میشن) به ذهن آدم میرسه.
خلاصهاش اینه که اگه میخواین با ضرب آهنگ آهنگا بهتر هماهنگ شین، هم تمرین کنین، هم بدونین نوع ریتم و نوع حرکتی که انجام میدین بیتاثیر نیست! و تازه ممکنه یه روزی با کمک هوش مصنوعی حتی بتونیم مربی شخصی ضرب آهنگ داشته باشیم که رو حرکات دقیقاً نظر بده! 😄
منبع: +