یه نگاه تازه به مغز و چشم موقع دیدن نقاشی‌ها: اسکن‌پَث و امواج مغزی!

اگه تا حالا شده جلوی یه نقاشی وایسی و چشم‌هات هی این‌ور و اون‌ور بره، باید بدونی مغزت داره حسابی کار می‌کنه! توی این مقاله، قراره با هم گپ بزنیم که چه اتفاقی توی مغز و چشم‌ها میفته وقتی داریم از یه اثر هنری لذت می‌بریم.

خب، یه سری دانشمند هستن که رشته‌شون اسم دهن‌پرکنی داره: نورواستتیک (neuroaesthetics). یعنی همونایی که می‌رن سراغ اینکه مغز ما موقع دیدن هنر چیکار می‌کنه و چرا یه چیزی برامون زیبا یا جالب میشه.

حالا، یه موضوع مهم تو این داستان، بحث “اسکن‌پث” (Scanpath) هست. اسکن‌پث یعنی اون راه و مسیری که چشم‌هات هنگام دیدن یه تصویر طی می‌کنن. مثلاً صاف می‌رن یه جا وایمیسن، بعد سریع یه نگاه به یه جای دیگه میندازن، یا سر جاشون کمی می‌جنبد. اصطلاحاً به این حرکات میگن حرکت ساکاد (saccadic) به اون حرکات تندگ و سریع چشم، و یه جورایی موقع پلک زدن یا «ثابت موندن چشم» (fixational eye movements) باز هم مغز بی‌کار نیست!

توی این مقاله اومدن به سه تا حوزه اصلی سر زدن:

  1. علم کنترل و حرکت چشم‌ها که بهش میگن oculomotor science. مثلاً بررسی می‌کنن که چرا چشم‌هامون یه وقت‌هایی سریع از یه نقطه به نقطه دیگه جهش می‌زنن، یا اینکه مغز چطور توی این پروسه دخالت داره.

  2. حوزه بینایی (vision): اینجا دانشمندا بررسی می‌کنن که اصلاً مغز چطور تصویر رو درک می‌کنه. مثلاً چجوری معنی یه بخش از نقاشی رو درمیاره یا اینکه کدوم قسمت نقاشی چشم‌گیرتره (به این میگن saliency که یعنی برجستگی یا چشم‌گیری هر بخش تصویر). حتی نقشه‌های اولویت ذهنی هم بررسی میشه؛ یعنی مغز رو چه چیزهایی بیشتر قلقلک میده؟

  3. دینامیک امواج مغزی یا brain oscillations: اینجا قضیه یه ذره فنی‌تر میشه. وقتی داریم یه اثر هنری رو اسکن می‌کنیم (یعنی چشم‌هامون هی دارن بخش‌های مختلف رو نگاه می‌کنن)، امواج مغزی‌مون هم تغییر می‌کنه. مثلاً امواج آلفا (alpha waves – معمولاً موقع ریلکس بودن مغز ظاهر میشه) و امواج گاما (gamma oscillations – معمولاً موقع فکر عمیق یا توجه بالا ظاهر میشه) رو اندازه می‌گیرن تا بفهمن مغز داره دقیقاً چیکار می‌کنه.

یه نکته باحال اینه که همه این موارد به هم ربط دارن! یعنی چشم و مغز و حافظه و حتی توجه و آگاهی (consciousness) مثل یه تیم با هم کار می‌کنن. دانشمندا حتی بحث شبکه‌های تصویری مغز رو هم آوردن وسط؛ اینکه وقتی یه تصویر رو می‌بینی، هم مسیرهای اتوماتیک (بهش میگن bottom-up، یعنی پردازش از پایین به بالا یا همون از حواس به مغز) فعال میشن، هم مسیرهای هدفدار (که بهش میگن top-down، یعنی مغز خودش تصمیم می‌گیره به چی توجه کنه).

حالا چرا اینا رو با هم قاطی کردن؟ چون می‌خوان بفهمن یه فرد متخصص یا طرفدار حرفه‌ای هنر (بهش میگن connoisseur) واقعاً چه اتفاقی تو مغزش رخ میده که بلده یه کار هنری رو تفسیر یا نقد کنه.

در کل، این تحقیقات نشون میده رابطه عمیقی بین حرکت چشم، کارکرد مغز، حافظه، توجه و حتی شبکه‌های دیداری وجود داره و اگه اینا رو با تکنولوژی EEG (همون که امواج مغزی رو می‌خونه) ترکیب کنیم، میتونیم بفهمیم دقیقا چه جوری مغز عاشق هنر میشه و ازش لذت می‌بره!

پس اگه خواستی یه روزی از دیدن یه اثر هنری حس عجیبی گرفتی، بدون که کلی علم و تکنولوژی داره از پشت سرت و تو مغزت آتیش‌بازی راه میندازه!

منبع: +