چرا فکر می‌کنیم ربات‌ها شبیه ما هستن؟ قصه‌ی خودانگاری تو موقعیت‌های اجتماعی

همه‌مون یه بار به این فکر کردیم که چرا وقتی یه ربات یا یه جسم غیرانسانی یه رفتاری نشون می‌ده که “آدم‌طور” به نظر می‌رسه، سریع ذهنمون می‌ره سمت اینکه فکر می‌کنیم خودش هم یه جورایی آدمه! مثلاً اگه رباتی کاریو با هدف انجام بده یا نشون بده که با ما همکاری می‌کنه، ناخودآگاه بهش شخصیت و خودانگاری (یعنی اینکه خودش رو صاحب فکر و هویت بدونیم) نسبت می‌دیم.

توی یک تحقیق جالب، اومدن نشون دادن که آدم‌ها این موضوع رو حتی از یه سرنخ کوچیک رفتاری هم بگیرن، به کل بقیه‌ی ویژگی‌های پیچیده انسانی هم تعمیمش می‌دن! یعنی اگر ببینن یک رفتار کوچیک مثل هدف داشتن یا موثر بودن (که بهش می‌گن equifinality یا efficiency)، خودبه‌خود فکر می‌کنن اون ربات کلی ویژگی انسانی دیگه هم داره. اینجا یه اصطلاح داریم به اسم Pars-Pro-Toto که معنیش می‌شه “دیدنِ کل ماجرا از یه تیکه کوچیکش”، یعنی با یه نشونه ساده، همه‌ی ویژگی‌های آدم بودن رو چسبوندن به اون شیء غیرانسانی.

حالا توی مطالعه جدید، محقق‌ها خواستن ببینن این ماجرا تو شرایط اجتماعی هم همینطور می‌مونه یا نه. قبلاً فقط سراغ ویژگی‌های غیر اجتماعی رفته بودن، اما این بار گفتن بذارید ببینیم توی محیط اجتماعی چی میشه. اومدن روی ربات‌های کوچیک که شبیه آدم نبودن، سرنخ‌هایی از حساسیت اجتماعی (یعنی ربات نشون بده متوجه رفتارتون هست)، تقسیم توجه (مثلاً وقتی دوتایی دارین کاری می‌کنین، ربات هم توجه نشون بده)، یا کمک کردن گذاشتن و بررسی کردن که کدوم اینا باعث می‌شه آدم‌ها احساس کنن این ربات واقعاً یک “خود” داره.

نتیجه خیلی باحال بود؛ همون داستان قبلی تکرار شد! یعنی وقتی فقط یکی از این نشونه‌های اجتماعی دیده شد، اکثر آدم‌ها بقیه نشونه‌ها و ویژگی‌های خود بودن رو هم به اون ربات نسبت دادن. این تعمیم دادن حتی تو موقعیت‌های اجتماعی قوی‌تر از موقعیت‌های غیر اجتماعی بود. یعنی اگر ربات یه کوچولو رفتار اجتماعی داشت، مردم سریع‌تر فکر کردن این ربات یه “خود” داره و بیشتر بهش شخصیت دادن.

نکته جالب دیگه این بود که برخلاف تحقیق قبلی، این‌بار وقتی ربات روی یک ویژگی خاص خیلی مانور داد، دیگه آدم‌ها الزماً حسِ قدرت تصمیم‌گیری مستقل (که بهش agency می‌گن؛ یعنی حس اینکه طرف مقابل خودش تصمیم می‌گیره) رو بیشتر بهش نسبت ندادن. انگار توی فضای اجتماعی، اولین الویت دیگه شخصی بودن و دنبال هدف فردی بودن نیست، بلکه همکاری و تعامل اجتماعی مهم‌تر می‌شه.

آخر سر هم نویسنده‌ها اشاره کردن که توی دنیایی که ربات‌ها و هوش مصنوعی هر روز پررنگ‌تر می‌شن، باید بدونیم آدم‌ها بیشتر از اینکه به توانایی واقعی این سیستم‌ها توجه کنن، برداشت خودشون از اون نشونه‌های کوچیک و رفتاری براشون مهمه. یعنی شاید یک ربات واقعاً امکانات محدودی داشته باشه، اما همین که یه رفتار خاص ازش سر بزنه، ذهن‌مون کل شخصیت انسانی رو براش تصور می‌کنه! پس وقتی داریم راجع به این تکنولوژی‌ها فکر می‌کنیم، باید روابط اجتماعیشون با آدما رو هم جدی بگیریم؛ چون همین سرنخ‌های کوچیک می‌تونن باعث بشن کلی تصور و انتظار جدید ازشون داشته باشیم.

خلاصه اینکه مغزمون عاشق اینه از یه ذره نشونه کل ماجرا رو حدس بزنه، مخصوصاً وقتی پای ارتباط اجتماعی درمیونه! اینو دیگه باید موقع معاشرت با ربات‌ها در نظر داشته باشیم.

منبع: +