مرز گذاشتن واقعاً یعنی چی؟

Fall Back

حتماً تا حالا شنیدی که یکی میگه: “دیگه نباید یهویی بیای خونمون” یا “این‌جوری با من حرف نزن” یا مثلاً “اگه نمی‌تونی به خواسته‌هام احترام بذاری، دیگه باهات حرف نمی‌زنم”. خیلی از ما اینارو مرز گذاشتن می‌دونیم، ولی واقعاً قضیه همینه؟

بیام یه کم صمیمی‌تر درباره این موضوع حرف بزنیم. مرز یا همون Boundary تو روانشناسی یعنی یه خط خیالی بین خودت و بقیه می‌کشی تا بدونی نیازها و خواسته‌های تو از بقیه جداست. مثلاً دکتر کاترین سندرسون، استاد روانشناسی دانشگاه Amherst، میگه مرز گذاشتن بهت کمک می‌کنه روابط سالم‌تری داشته باشی. پس یعنی هم به خودت و هم به بقیه احترام می‌ذاری.

حالا یه نکته مهم: کسی با گفتن جملاتی مثل “تو دیگه نباید این کارو بکنی” داره تلاش می‌کنه بقیه رو کنترل کنه، نه اینکه واقعاً برای خودش مرز بذاره. فرقش چیه؟ مرز واقعی یعنی تو برای رفتار خودت تصمیم می‌گیری. مثلاً به جای اینکه بگی “تو دیگه سرت تو کار من نکن”، می‌تونی بگی: “اگه کسی یهویی بدون هماهنگی بیاد خونمون، ممکنه در رو باز نکنم چون به فضای شخصیم احترام می‌ذارم”. خودت داری تصمیم می‌گیری، نه اینکه بخوای رفتار طرف مقابل رو عوض کنی.

یا مثلاً خیلی وقتا آدم‌ها میگن: “اگه خواسته‌هام رو رعایت نکنی، باهات قطع ارتباط می‌کنم.” این بیشتر شبیه تهدید کردنه تا مرز گذاشتن! مرز سالم رو تو با رفتار خودت نشون می‌دی، نه با کنترل طرف مقابل.

خلاصه‌اش اینه که وقتی حرف از مرز میشه، نباید دنبال تغییر دادن بقیه باشیم. باید روی رفتار خودمون تمرکز کنیم: چی می‌خوایم؟ چی برامون مهمه؟ کجا لازمه “نه” بگیم؟ و بعد اگه نیاز بود، عواقب کارها رو برا خودمون تعیین کنیم. این جوری هم به خودت احترام گذاشتی، هم بی‌دلیل به بقیه فشار نمیاری.

پس دفعه بعدی که حس کردی باید مرزی بذاری، اول دقیق فکر کن: واقعاً داری برای خودت تصمیم می‌گیری؟ یا فقط می‌خوای بقیه رو وادار به کاری کنی؟ با دونستن همین تفاوت کوچیک، حال و روابطت خیلی بهتر میشه!

منبع: +