داستان رفتار ضداجتماعی توی کلاس: چطور طرد شدن اجتماعی باعث ریسک‌پذیری بد میشه؟

خب بیا با هم یه موضوع جالب رو قشنگ و راحت بررسی کنیم: اینکه وقتی بچه‌ها توی کلاس احساس طرد شدن اجتماعی (یعنی حس کنن از جمع کنار گذاشته شدن) پیدا می‌کنن، چه جوری این موضوع می‌تونه رفتارشون رو به سمت کارهای ضداجتماعی و ریسک‌پذیری منفی بکشونه. محققای آلمانی رفتن سراغ دانش‌آموزای ۱۲ تا ۱۶ سال دبیرستان (کلاس‌های هفتم تا نهم) تا بفهمن داستان از چه قراره.

اول همه، اینکه رفتار ضداجتماعی یعنی چی؟ همون کارهایی که می‌تونه به بقیه آسیب بزنه، مثل دزدی، دعوا کردن یا حتی اذیت کردن کسی توی گروه. حالا ریسک‌پذیری ضداجتماعی یعنی تو کارهایی که احتمال داره ضرر بزنه به بقیه، آدم بخواد خطر کنه.

پس قضیه چیه؟ محققا اومدن اول از همه وضعیت اجتماعی هر دانش‌آموز رو تو کلاس اندازه گرفتن. مثلاً بررسی کردن کی با بچه‌های دیگه رفقته و کی تو کل کلاس زیاد دوست و رفیق نداره. (این کار با روش سوشیومتریک انجام شد، یعنی یه جور نظرخواهی مخفیانه که روابط اجتماعی آدم‌ها رو درمیاره.)

بعدش اومدن بچه‌ها رو به دو گروه تقسیم کردن. یه گروه رو توی یکی از اون بازی‌های آزمایشگاهی به اسم Cyberball (یه بازی مجازی که توش توپ رو به هم پاس می‌دن) حس طرد شدن بهشون دادن، یعنی توپ براشون نمی‌اومد و حس می‌کردن کنار گذاشته شدن. اون یکی گروه رو حس عضویت اجتماعی دادن (توپ رو بهشون هم پاس می‌دادن و تو جمع بودن).

در مرحله آخر، یه تست رفتاری به اسم Columbia Card Task (یه بازی تصمیم‌گیری برای سنجش ریسک) اجرا کردن تا ببینن بچه‌ها چقدر حاضرن کارهای پرخطر انجام بدن که حتی احتمال صدمه به بقیه هم توش هست. اینجا تازه داستان جالب میشه!

نتیجه چی شد؟ معلوم شد اینکه بخوای به کسی آسیب بزنی یا نه، فقط به طرد شدن یا نشدن ربط نداره، بلکه به اینکه تو کلاس چقدر محبوب یا تنها هستی هم حسابی بستگی داره. بچه‌هایی که توی کلاس خوب جا افتاده بودن و حس تعلق داشتن، وقتی تو آزمایش طرد اجتماعی شدن، نسبت به کار ضداجتماعی محتاط‌تر شدن، مخصوصاً اگه می‌دیدن کارشون ممکنه به بقیه آسیب بزنه.

اما کسایی که از قبل تو جمع خیلی جا نیفتاده بودن و بیشتر احساس تنهایی داشتن، وقتی طرد شدن، برعکس ریسک ضداجتماعی رفتارشون بیشتر شد و راحت‌تر حاضر بودن به بقیه آسیب برسونن. انگار این طرد شدن براشون یه جرقه زد که حالا دیگه چیزی برای از دست دادن ندارن!

یه چیز جالب دیگه هم که کشف کردن، بحث Moral disengagement بود (یعنی کله‌پا کردن وجدان یا همون«بی‌خیالی وجدانی» که باعث میشه آدم راحت خودش رو قانع کنه کار بدش اصلاً مشکلی نداره). هرچی این حس بیشتر باشه، آدم راحت‌تر دست به ریسک ضداجتماعی می‌زنه. و جالب‌تر اینکه کسایی که توی کلاس کمتر پذیرفته می‌شن، معمولاً اون حس بی‌خیالی وجدانی‌شون بالاتره، مخصوصاً وقتی از جمع طرد شده باشن.

جمع‌بندی: این تحقیق بهمون نشون داد که واکنش بچه‌ها به طرد اجتماعی مثل هم نیست و حسابی بستگی داره تو جمع چطوری جا افتاده باشی. اگه محبوب باشی، حتی وقتی طرد بشی، وجدان و اخلاقیاتت جلوی کارت رو بیشتر می‌گیره. ولی اگه از قبل حس تعلق نداشته باشی، طرد شدن می‌تونه باعث بشه به بقیه بی‌مهابا آسیب بزنی یا ریسک کنی.

خلاصه اینکه، تصمیم‌هایی که تو سن نوجوانی تو محیط اجتماعی می‌گیریم، حاصل یک عالمه عامل شناختی و اجتماعیه و اونچه تو جمع دوستامون تجربه می‌کنیم می‌تونه حسابی روی رفتارمون تأثیر بذاره!

منبع: +