چطور قدرت گرفتن همسر می‌تونه کیفیت زندگی و شادی سالمندان معلول رو بهتر کنه؟

خب بیا درباره‌ی یه موضوع خیلی مهم ولی کمتر دیده‌شده حرف بزنیم: سالمندان معلول و این‌که چطور زندگی و حال خوبشون واقعاً به شرایط خونوادگی و حمایت همسرشون بستگی داره! می‌دونی که هرچی افراد سنشون بالا میره، تعداد اون‌هایی که دچار معلولیت میشن هم زیادتر میشه. این موضوع معمولاً کیفیت زندگی این عزیزان رو پایین میاره و باعث استرس بیشترشون میشه. حالا، سوال اینه: چی می‌تونه واقعاً حال دل و رضایت از زندگی (که تو انگلیسی می‌گن: “subjective wellbeing” یعنی همون احساس خوشبختی ذهنی خود فرد) سالمندان معلول رو بهتر کنه؟

یه تحقیق جالب بود که روی ۳۳۲ سالمند معلول و همسرهشون انجام شد تا بفهمیم چه رابطه‌ای بین «توانمندسازی همسر»، کیفیت زندگی و احساس رضایت ذهنی وجود داره. منظور از “توانمندسازی همسر” یا همون Spousal Empowerment اینه که همسر چقدر اختیار، انگیزه و حس ارزشمندی داره تا تو مراقبت و زندگی روزمره کمک کنه و تصمیم بگیره. می‌خوای بدونی چطوری این چیزها اندازه گرفته شد؟ محقق‌ها چندتا ابزار مختلف داشتن:

– یه پرسشنامه اطلاعات جمعیتی که اطلاعات اولیه و کلی رو می‌گیره.
– شاخص Barthel (یا Barthel Index که میزان توانایی فرد تو کارهای روزمره رو می‌سنجه)
– ابزار WHOQOL-OLD مربوط به سازمان بهداشت جهانی واسه سنجیدن کیفیت زندگی سالمندان
– مقیاس شادی دانشگاه Memorial (یا MUNSH)، که یه جور ابزار اندازه‌گیری حس شادی و کفایت روانیه
– پرسشنامه توانمندسازی مراقب اصلی (Main Caregivers’ Empowerment Measurement یا همون MCEM)

نتایج چطور بود؟ خب، کیفیت زندگی سالمندان نمره میانگین ۷۲.۰۷ گرفتن (انحراف معیار ۱۹.۷۹)، شادی ذهنی نمره ۲۴.۱۳ (با انحراف معیار ۸.۹۸) و توانمندسازی همسر نمره ۱۴۰.۹۲ (با انحراف معیار ۲۹.۱۳).

حالا جالب‌ترین بخشش تحلیل‌های آماری بود. یه مدل رگرسیون خطی چندگانه (مثلاً همون روشی که می‌شه فهمید کدوم عامل چقدر روی نتیجه تاثیر داره) نشون داد:

۱. توانمندسازی همسر (Spousal Empowerment) تاثیر مثبت و معنادار روی رضایت ذهنی سالمندان داشت (ضریب β=۰.۲۵۸، یعنی هرچی این حس قدرت و مشارکت همسر بالاتر باشه، شادی سالمند هم بهتره!) و این تاثیر خیلی معتبر بوده چون p < 0.001 ۲. مدت‌زمان معلولیت اثر منفی داشت (یعنی، هرچی سالمند مدت بیشتری معلول باشه، شادی روانیه کمتری داره) یه مدل دیگه‌ای هم تست کردن (اسمش Structural Equation Model هست. یعنی مدل معادلات ساختاری، ابزاری برای بررسی رابطه‌های پیچیده‌ی بین چندتا متغیر با هم). توی این مدل، معلوم شد: - کیفیت زندگی مستقیم روی شادی ذهنی تاثیر گذاشته (ضریب مسیر ۰.۲۰۸) - اما یه بخش این رابطه با توانمندسازی همسر منتقل میشه. یعنی قدرت داشتن همسر "میونجی" (mediation effect) بین کیفیت زندگی و شادی روانیه سالمند معلول بود – این تاثیر میونی ۰.۰۶۷ بود. یعنی چی؟ یعنی اگر بشه کیفیت زندگی رو بالا برد، هم مستقیماً حال سالمند بهتر می‌شه، هم غیرمستقیم از طریق قوی‌تر شدن نقش و حضور همسرش! خلاصه نتیجه تحقیقات این بود: هم کیفیت زندگی و هم توانمندسازی همسر، هردو روی شادی ذهنی سالمندان معلول اثر مثبت دارن. خیلی قشنگ‌تر این که تقویت قدرت و جایگاه همسر تو خونه باعث میشه سالمند هم حالش بهتر شه و هم کیفیت زندگی‌اش بالا بره. یه جورایی، میشه گفت اگر دنبال ارتقا حال و زندگی سالمندان معلول هستیم، فقط نباید دارو و مراقبت فیزیکی رو ببینیم! حمایت روانی، حضور فعال همسر، و تقویت حس توانمندی و تصمیم‌گیری شریک زندگی، همه خیلی مهمن و می‌تونن مسیر رو برای زندگی شادتر و قابل تحمل‌تر باز کنن. پس دفعه بعد که بحث سالمندان یا افراد دارای معلولیت شد، یادمون باشه حضور فعال همسر و حس مفید بودنشون چقدر تاثیر داره — هم تو زندگی خودش، هم تو کیفیت و شادی همسرش! منبع: +