یه مدت پیش، تقریباً اواخر پاییز و اوایل زمستون ۲۰۲۴، تو آمریکا یه موج عجیب از حضور پهپادهای ناشناس، مخصوصاً تو مناطق حساس نظامی و تحقیقاتی راه افتاد که کلی سروصدای پنهانی کرد. مثلاً یه شب جمعه، همه سطوح پلیس و نهادهای امنیتی به پایگاه تحقیقاتی ارتش نزدیک بوستون ریختن چون یه باند ۱۵ تا ۲۰تایی پهپاد، قانون پرواز ممنوع اونجا رو حسابی زیر پا گذاشته بودن. جالب این بود که سطح ماجرا خیلی بالاتر از پهپاد کوچولوی اسباببازی خونگی شده بود، چون معمولاً مدلهای مصرفی این روزا خودشون برنامهریزی شدن که به چنین جاهایی نزدیک نشن!
البته بیشتر اخبارش حتی به رسانهها درستوحسابی نرسید. تو نیوجرسی هم یه پایگاه مهم ارتش، Picatinny Arsenal، یازده بار پرواز مشکوک داشت، یا حتی بالای زمین گلف ترامپ تو Bedminster چندتا دیده شد که باعث شد FBI بیاد وسط و کلی ممنوعیت جدید برای پرواز پهپادها توسط اداره هوانوردی آمریکا (FAA) صادر بشه. اما هیچکس درست نمیدونست ماجرا از کجا آب میخوره و چی در جریانه!
یه عالم گمانهزنی همزمان در جریان بود؛ از پیرزنی که میگفت یه کشتی تو اقیانوس داره صدها پهپاد رو میفرسته، تا نماینده جمهوریخواهی که مستقیم گفته بود ایران پشتشونه! (در صورتی که پنتاگون خودشم شایعات مربوط به ایران رو رد کرد.)
در همین کشوقوسها و بیاطلاعی شدید، معلوم شد که پلیس آمریکا، افبیآی و بخش ضدجاسوسی (یعنی بخشی که دنبال نفوذ خارجیها میگرده) عملاً کار رو سپرده بودن دست… دو تا برادر دوقلو اهل لانگ آیلند نیویورک به اسم جان و جرالد تدسکو! آره، درست شنیدی: دو تا «یوفوشکار» خفن که کارشون اصلاً ربطی به نیروهای امنیتی و نظامی نداره، ولی یواشیواش شدن مرجع همه.
این دوتا، هرکدوم حدود ۳۰ سال تو بخش مهندسی برق و ابزار دقیق تجربه داشتن. بعداً با کلی عشق و علاقه رفتن سراغ نصب ابزارآلات عجیبغریب رو یه کاروان که قشنگ شبیه لابراتوار متحرک علوم خیالیه و اسمش رو گذاشتن «نایتکراولر»؛ یعنی «شبرو»! خود این کاروان هم واقعاً دیدنیه. از دور که میبینی، انگار مثلاً قراره برن تور شکار گودزیلا یا یه چیزی تو همین مایهها!
نایتکراولر چیه؟ عملاً یه کاروان قدیمی که توش پر از انواع سنسورهای دستساز، دوربین چندطیفی (مثلاً هم نور مرئی رو ضبط میکنه، هم مادون قرمز، هم ماورای بنفش)، رادار خاص میلیمتری (که اونم توضیح بدم: راداریه که با امواج خیلی کوتاه کار میکنه و حساسیت بالایی داره)، طیفسنج رادیویی و کلی ابزار عجیب که حتی تو ارتش هم به راحتی پیدا نمیشن.
جان، حتی بیشتر سرمایه بازنشستگیش رو خرج ساخت همین پروژه کرده. جفتشون از بچگی عاشق داستانای علمی-تخیلی و جستجوی حیات هوشمند تو دنیا بودن و الان هم همین علاقه رو به ابزارآلات خودشون کشوندن. تازه، با پروژهی گالیله هاروارد (یعنی پروژه جستوجوی علمی حیات فرازمینی) هم کار میکنن و حتی خودشون رو بین فضانوردها و دانشمندای معروف جا انداختن. داداشها تا حالا کلی کارشناس فنی، فیزیکدان، خلبان نیروی هوایی و حتی خبرنگار رو به «تور نایتکراولر» دعوت کردن تا ببینن تو این کاروان چه خبره.
اصلاً ماجرا چطوری اینقدر جدی شد؟ دو تا چیز باعث شد این برادرها معروف بشن:
۱. کلی از این پهپادهای مرموز، شبها به سبکی رفتار میکردن که انگار چراغ و لوازمشون یهویی ناپدید میشه و پلیس نمیتونه ردشون رو بزنه. برادرها کشف کردن که این پهپادها در واقع خاموش نمیشن، بلکه طول موج نورشون رو عوض میکنن و مثلاً وارد بازه مادون قرمز میشن که با چشم دیده نمیشن.
۲. اونها، مثل رسم معروف نظامیها «مدیریت امضا» (signature management) رو تو رفتار پهپادها دیدن. مدیریت امضا یعنی یه وسیله جوری فرکانس یا نور ساطع میکنه که دوستاش بتونن پیداش کنن ولی دشمن پیداش نکنه!
یه بار پلیس فقط بهخاطر شوق حل معما، حتی از آتشنشانی دوربین مخصوص گرما (ترمال) قرض کرده بود، ولی چون مناسب شناسایی پرندههای هوایی نبود، به هیچجایی نرسیدن. بعدش هم همین شد که سراغ تجهیزات نایتکراولر رفتن. مثلاً برادرها از یه ردیاب فلزیابی خیلی پیشرفته استفاده کردن که توش چند نوع امواج اندازهگیری میشه. اونا تونستن تو یکی از پروندههای مهم، سیگنالهایی سه برابر قویتر از پهپادهای خونگی پیدا کنن؛ و جالبتر اینکه اون سیگنالها تو فرکانسی بودن که دولت آمریکا مخصوص ارتباطات نظامی و ابزارهای فوقپیشرفتهش نگه داشته. پس احتمالاً لااقل بعضی پهپادها کار یه پروژه مخفی دولتی بوده یا شاید یه جاسوسی حسابشده خارجی که خودش رو پشت سیگنالهای دولتی قایم کرده.
حتی خود افسرای پلیس محلی میگفتن برخی این پهپادهای غولپیکر به اندازه ماشین بودن! FBI هم وقتی اطلاعات بیشتری از برادرها گرفت، نشون داد که حسابی مشتاقه کارشونو، البته همیشه خیلی محرمانه و چراغخاموش. معمولاً اینطور رابطهها رسمی اعلام نمیشن چون قانون، گرفتن دیتا از آسمون روی خاک آمریکا رو خیلی محدود کرده. اصلاً علت اصلی مشورت با این برادرها هم همین تداخل قوانین داخلی و اطلاعاتی بوده.
ماجرای ابزارها و اختراعاتشون رو اگه بخوام باحالتر تعریف کنم:
- یه دوربین چندطیفی دستساز دارن که شبیه یه تیربار کار گذاشته شده روی سهپایه حرفهای کار میکنه و از نور ماورای بنفش حسابی عمیق تا مادون قرمز بلند رو پوشش میده. حتی تونستن با این وسیله آتیش کوچیک تو فاصله چند کیلومتر رو شناسایی کنن یا پدیدههای هوایی عجیبی مثل «پلاسما» (یه حالت چهارم ماده که معمولاً تو آذرخش ایجاد میشه) یا حتی اشیایی که نمیدونن چیه.
- رادار سقفی نصب کردن که به طور سهبعدی آسمون رو اسکن میکنه و جالبه که میگن هیچ جا به جز تحقیقات اونها، از رادار فعال برای یوفوها استفاده نشده.
- مجوز رسمی از اداره ارتباطات فدرال (FCC) گرفتن که بتونن رادار فعال اجرا کنن (که برای افراد عادی کاملاً ممنوعه تا اخلالی در پرواز هواپیماها و سیستمهای مخابراتی بزرگ ایجاد نشه).
برادرها حتی بعضی مشاهداتشون رو با مقاله علمی منتشر کردن. مثلاً میگن تو یکی از پروندهها، تأخیر خاصی تو بازتاب رادار ثبت شده که ممکنه شبیه به پدیده «خم شدن امواج الکترومغناطیس دور سیاهچالهها» باشه (یعنی gravitational lensing که توضیح بدم: وقتیه که گرانش شدید باعث کج شدن نور اطراف یه جرم فوقسنگین میشه). البته خیلی از دانشمندهای پروژه گالیله با این فرضیه موافق نیستن و میگن هنوز خیلی داده نیاز داره، ولی در هر صورت همه بابت سنسورهای نایتکراولر کف کردن!
خلاصه، حالا این دو برادر رو همه – از خلبان اف-۱۸ ارتش تا فیزیکدان و پلیس و حتی خود پنتاگون – جدی میگیرن. تازه دفتر مخصوص رصد UAP وزارت دفاع (AARO) هم اقرار کرده که از ایده و حتی جنس سنسورهای برادرها برای پروژه خودشون الهام گرفتن. UAP که گفتم یعنی «پدیده ناشناخته هوایی»، لفظ شیکتر و علمیتر Ufo که این روزا دانشمندها بیشتر استفاده میکنن، چون لازم نیست هر چیزی رو که تو آسمون میبینیم، الزاماً یه جسم پرنده باشه؛ میتونه یه پدیده جوی عجیب هم باشه.
از طرفی هر دو برادر بعد از اینهمه سال، تصمیم گرفتن تعدادی از ابزاراشون رو برای فروش بذارن (مثلاً ردیاب چندطیفی دستی) تا پلیس محلی و حتی مردم عادی بتونن استفاده کنن. فقط نکته اینجاست که هنوز نیاز به آموزش و بهبود دستگاهها وجود داره و نمیشه همینطوری داد دسته هر کسی.
در کل، داستان برادرهای تدسکو هم یه روایت جالب از علاقه و پشتکار برای کشف معماهای آسمونی و هم نشوندهنده اینه که گاهی دانش شهروندی، علم، و دنیای ابزار دستساز خیلی میتونه از دایره بروکراسی و محدودیتهای حکومتی جلوتر بره و حتی به کار دولت بیاد! حالا هر چیزی که باشه، بدون شک، ماجراهای پهپادهای مرموز تو آمریکا هنوز تموم نشده و پلیس و ارتش دقیقاً نمیدونن با این معضل چی کار باید بکنن، ولی فعلاً برای حل معما، دست تو جیب دو تا مهندس دوقلوی خوشذوق کردن!
منبع: +