با ورود به سال ۲۰۲۵، هوش عمومی مصنوعی (AGI) به نقطه عطفی میرسد که مسیر تفکر، کار و نوآوری ما را متحول خواهد کرد. پیشرفتهایی که توسط شرکتهایی مانند اوپنایآی به دست آمده، AGI را به ابزاری قدرتمند برای بازتعریف همکاری انسان و ماشین تبدیل میکند. این فناوری علاوه بر این، زمینهساز ظهور اَبَرهوش مصنوعی (ASI) خواهد بود. با این حال، تکامل AGI پرسشهای مهمی درباره تأثیر آن بر آینده بشریت به همراه دارد.
ظهور AGI: عصری جدید در فناوری
سال ۲۰۲۵، لحظهای سرنوشتساز در تاریخ فناوری است. در این سال، هوش عمومی مصنوعی (AGI) از یک آرزوی بلندپروازانه به واقعیتی ملموس تبدیل میشود. برخلاف سیستمهای هوش مصنوعی فعلی که فقط در کارهای مشخص و از پیش تعریفشده خوب عمل میکنند، AGI میتواند در حوزههای مختلف، خود را وفق دهد، استدلال کند و مسائل را حل کند. این جهش، نه تنها یک نقطه عطف فناوری است، بلکه پتانسیل انسان و همکاری او با ماشینهای هوشمند را از نو تعریف میکند.
شرکتهایی مانند اوپنایآی، در سالهای اخیر، پیشرفتهای قابل توجهی در زمینه قابلیتهای هوش مصنوعی داشتهاند. برای مثال، مدل GPT-3 اوپنایآی، در آزمون ARC-AGI که برای سنجش استدلال مفهومی و هوش تطبیقی طراحی شده، به امتیاز بیسابقه ۸۷.۵٪ دست یافته است. این دستاوردها نشان میدهد که هوش مصنوعی با چه سرعتی به سمت تعمیم و استقلال در حال حرکت است.
تعریف جدید هوش
اوپنایآی، در تغییر نحوه تعریف AGI پیشگام بوده است. این شرکت، AGI را به عنوان «سیستمی بسیار خودمختار که در بیشتر کارهای اقتصادی ارزشمند، از انسانها بهتر عمل میکند» توصیف کرده است. با این حال، این تعریف در حال تکامل است. گزارشها نشان میدهد که معیارهایی مانند توانایی یک سیستم هوش مصنوعی برای تولید میلیاردها دلار سود، اکنون برای اندازهگیری نقاط عطف AGI استفاده میشود.
این تحول، نه تنها درک ما از هوش را به چالش میکشد، بلکه چارچوبهای فرهنگی و اخلاقی ما را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. هوشی که زمانی ویژگی منحصر به فرد انسان به شمار میرفت، ممکن است دیگر مختص ما نباشد. پیامدهای این موضوع عمیق است. چگونه AGI را در جوامع خود ادغام خواهیم کرد؟ آیا این سیستمها ابزار ما خواهند بود یا شریک یا رقیب ما؟
مسیر اَبَرهوش مصنوعی
پیشرفت از AGI به اَبَرهوش مصنوعی (ASI) در حال حاضر قابل تصور است. ASI به نقطهای اشاره دارد که در آن سیستمهای هوش مصنوعی از هوش جمعی انسان پیشی میگیرند و به طور بالقوه مسائلی را حل میکنند که زمانی غیرقابل حل به نظر میرسیدند. سیستمهای هوش مصنوعی امروزی که مختص حوزه خاصی هستند، مانند AlphaFold در زیستشناسی ساختاری، در حال حاضر قابلیتهای فرا انسانی را در حوزههای خودشان نشان میدهند.
مدلهای استدلال اوپنایآی شامل حلقههای بازگشتی هستند که خروجیهای خود را در طول استنتاج اصلاح میکنند. این نشاندهنده گامهای اولیه به سوی یادگیری مداوم است. محققان در حال بررسی تکنیکهایی مانند یادگیری افزایشی هستند تا سیستمهای هوش مصنوعی بتوانند به طور پویا تکامل یابند و با چالشهای جدید سازگار شوند و در عین حال دانش قبلی خود را حفظ کنند. هدف این تلاشها، ساخت ماشینهایی است که بدون دخالت انسان فکر میکنند و رشد میکنند.
تحول صنایع و زندگی انسان
ادغام AGI در صنایع مختلف، نویدبخش تغییرات شگرفی است. در حوزه مراقبتهای بهداشتی، سیستمهای AGI میتوانند برنامههای درمانی شخصیسازیشده را بر اساس ژنتیک هر فرد طراحی کنند. در آموزش، معلمان مجازی میتوانند در لحظه، خود را با هر موضوع، به هر زبان و با هر سرعتی برای آموزش تطبیق دهند. این کاربردها، رویاهای دور از دسترس نیستند. متخصصانی مانند سام آلتمن، مدیرعامل اوپنایآی، پیشبینی میکنند که چنین پیشرفتهایی میتواند در چند سال آینده رخ دهد.
افراد آیندهنگری مانند ایلیا سوتسکور، این فناوری را به عنوان کاتالیزوری برای عصر جدید شکوفایی انسان میبینند. با همکاری با ماشینهایی که قادر به گشودن قفل پیشرفتهای علمی و مقابله با چالشهای جهانی هستند، بشر میتواند به پیشرفتی در مقیاسی بیسابقه دست یابد.
آماده شدن برای عصر هوش
سفر به سوی AGI و ASI تدریجی خواهد بود، اما اثرات آن بسیار زیاد خواهد بود. با گذشت سال ۲۰۲۵، مشخص خواهد شد که ما وارد عصری میشویم که مرز بین هوش انسان و ماشین کمرنگ میشود. سوال این نیست که AGI چه زمانی از راه میرسد، بلکه این است که آیا جامعه آماده است تا از پتانسیل آن به طور مسئولانه استفاده کند؟
این عصر جدید که به درستی «عصر هوش» نامیده میشود، فرصتها و چالشهایی را به همراه دارد که نیازمند راهبری هوشمندانه است. اینکه آیا این جهش فناوری منجر به پیشرفت بینظیر میشود یا پیامدهای پیشبینینشدهای خواهد داشت، به نحوه مدیریت مسیر پیش رو بستگی دارد.
اگر به خواندن کامل این مطلب علاقهمندید، روی لینک مقابل کلیک کنید: forbes