این روزها کلی بحث سر اینه که چرا نرخ تولد یا همون تعداد بچههایی که تو آمریکا به دنیا میان داره کم میشه و آیا این موضوع باید باعث نگرانی باشه یا نه. اصطلاح “پروناتالیسم” (Pronatalism) اومده وسط؛ یعنی اونایی که میگن کاهش نرخ تولد یه بحران بزرگه و باید جلوی این روند رو گرفت. حتی یه عده از سیلیکونولی (همون جایی که کلی شرکت تکنولوژی معروفه) گرفته تا رئیسجمهورها دارن هشدار میدن که اگه اینجوری ادامه پیدا کنه، اقتصاد نابود میشه!
ولی خب، متخصصها و جمعیتشناسها دارن چیز دیگهای میگن. براساس بررسیهایی که داشتن، اوضاع به اون وخامتی که خیلیها میگن نیست و احتمال فروپاشی جمعیت خیلی بعیده.
سه تا سوءتفاهم مهم درباره این موضوع وجود داره:
یکی اینکه بعضیا فکر میکنن این عدد نرخ باروری (تعداد بچههایی که انتظار میره هر زن تو عمرش داشته باشه) یه واقعیت قطعی درباره آینده جمعیت بهمون میده و روندش رو هم خیلی قابل پیشبینی میبینن؛ ولی این اصلاً اینطور نیست. این عدد فقط یه نگاه سریع به وضعیت امروزه، چون کلی عامل هست که تو سالهای بعد تغییرش میدن، مثل اینکه خیلیها تصمیم میگیرن دیرتر بچهدار بشن یا با کمک پزشکی بچهدار بشن که قبلاً امکانش نبود (مثل ناباروری که الان مدرن قابل درمانتره).
دوم اینکه خیلیها فکر میکنن نرخ باروری پایین یعنی در آینده جمعیت کاهش وحشتناکی داره، در صورتی که این عدد فقط بخشی از واقعیت رو نشون میده و اصلاً ثابت نیست.
سوم اینکه نقش اقتصاد و تغییرات بازار کار نادیده گرفته میشه؛ در حالی که این فاکتورها تأثیر خیلی بیشتری روی رشد اقتصادی دارن تا اینکه چند نفر زایمان کنن.
یه نکته مهم اینه که نرخ باروری تو طول ۱۰۰ سال گذشته تو آمریکا بالا و پایین زیاد داشته. مثلاً سال ۱۹۳۰ به طور متوسط هر زن دو تا بچه داشت. زمان “بیبیبوم” (Baby Boom: دورهای که بچهدار شدن خیلی زیاد بود؛ حدود ۱۹۶۰)، این عدد حتی به حدود ۳.۷ تا هم رسید. تو ۱۹۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ دوباره نزدیک دو تا شد. بعد از رکود بزرگ اقتصادی سال ۲۰۰۷ (Great Recession: یه بحران اقتصادی شدید)، این عدد تقریباً هر سال پایینتر اومد و الان رسیده به ۱.۶، که رکورد پایینه. جالب اینکه دلیل اصلی پایین اومدن، کم شدن بچهدار شدن تو سنهای کم مثل نوجوانی و اوایل بیست سالگیه، یعنی خیلیها برنامهریزی نکرده بودن که انقدر زود بچهدار شن.
اما شاید این سوال براتون پیش بیاد که این شاخص نرخ باروری دقیق نشون میده هر زن چقدر احتمال بچهدار شدن داره؟ واقعیت اینه که نه! چون اگه مردم تا سنهای بالاتر برای بچهدار شدن صبر کنن، این عدد به طور موقت کاهش پیدا میکنه، ولی در واقعیت شاید میانگین بچهها زیادتر هم بشه.
برای همین جمعیتشناسها فقط به این شاخص اکتفا نمیکنن. مثلاً نگاه میکنن میبینن هنوز متوسط تعداد بچههایی که زنهای ۴۰ تا ۴۴ ساله آمریکایی داشتن، تقریباً همون حدود دو تا مونده و این نشون میده جو عمومی آدمها نسبت به بچه داشتن مثبته. طبق یه نظرسنجی جدید، نه از هر ده نفر یا بچه دارن یا دوست دارن بچهدار بشن. ولی خیلیها به خاطر هزینه بالای بچهداری یا نگرانی درباره آینده، نمیتونن به تعداد دلخواهشون بچه داشته باشن.
حالا یه نکته دیگه: پیشبینی جمعیت کار سادهای نیست. شاید خیلیها بگن “اگر همینطور پیش بریم، جمعیت سقوط میکنه!” اما الآن داریم میبینیم جمعیت دنیا از ۱ میلیارد نفر تو ۲۵۰ سال پیش رسیده به بالای ۸ میلیارد نفر. سازمان ملل حتی پیشبینی کرده تو سال ۲۱۰۰ به بالای ۱۰ میلیارد هم برسه (البته گفتن که این پیشبینی با خطای ۴ میلیارد بالا پایین میشه!). خلاصه، این پیشبینیها برای بازههای طولانی زمانی درست درنمیاد چون نرخ مرگ و تولد دائم داره تغییر میکنه.
تو آمریکا هم با اینکه نرخ باروری زیر سطح جایگزینی (Replacement Level یعنی تعداد بچههایی که لازمه جای پدر و مادرشون رو بگیرن و جمعیت ثابت بمونه) یعنی ۲.۱ هست، هنوز تعداد تولدها بیشتر از مرگهاس و کلی مهاجر هم اضافه میشه. طبق پیشبینیها تا ۲۰۵۰ جمعیت آمریکا ۲۲.۶ میلیون نفر بیشتر میشه و تا ۲۱۰۰ میشه ۲۷.۵ میلیون بیشتر! و کلی از این رشد هم با اومدن مهاجرهاست.
حالا بحث اقتصادی: خیلیا میگن اگه تولد کم بشه، تعداد آدمهای سالخورده نسبت به نیروی کار زیاد میشه و اقتصاد فلج میشه. ولی جمعیتشناسها میگن داستان اینقدر ساده نیست. مثلاً درصد بچههای زیر ۱۸ سال هم داره کم میشه، پس شکاف بین افراد شاغل و غیرشاغل آنقدری که فکر میکنید زیاد نمیشه. یه اتفاق جالب هم اینکه الان درصد زیادی از سالمندها فعالتر، سالمتر و دارای شغل هستن؛ مثلاً میزان مشارکت افراد ۶۵ تا ۷۴ سال تو بازار کار از ۲۱.۴ درصد تو ۲۰۰۳ رسیده به ۲۶.۹ درصد تو ۲۰۲۳ و پیشبینی میشه تا ۲۰۳۳ به ۳۰.۴ درصد برسه!
یه نکته مهم دیگه اینکه رشد مشاغل خانومها به شدت بالا رفته. مثلاً مشارکت زنان تو بازار کار از ۳۴٪ در ۱۹۵۰ به ۵۸٪ تو ۲۰۲۴ رسیده. سیاستهایی که بخواد مردم رو ترغیب کنه حتماً بیشتر بچهدار بشن و همزمان کار زنها رو کم کنه، عملاً با مشکل کمبود کارگر هم تضاد داره.
در آخر، چیزی که واقعاً رشد اقتصادی رو تعیین میکنه سیاستها و شرایط بازار کاره نه ساختار سنی جمعیت. تازه الآن با ورود تکنولوژیهایی مثل هوش مصنوعی و اتوماسیون (Automation یعنی خودکار شدن انجام خیلی کارها)، اصلاً معلوم نیست آینده بازار کار چطور پیش میره. مهاجرت هم خودش یه راه موثر و سریع واسه جبران نیازهای بازار کاره.
خلاصه حرف متخصصان اینه که اون سناریوی “فروپاشی جمعیت” و بحران بزرگ جمعیتی تو آمریکا خیلی بزرگتر نشون داده شده. با سیاستهای درست اقتصادی و سرمایهگذاری روی آموزش، میشه با واقعیتهای جدید جمعیتی سازگار شد و لازم نیست نقشه ترسناک بکشیم!
منبع: +